استاد داریوش امین افشار در یکی از روزهای سرد زمستان 1329 شمسی در محله قدیمی «مارالان»، در دامان خانواده ای هنرمند به دنیا آمد؛ پدرش مرحوم حبیب الله امین افشار از سرآمدان هنر صورتگری و نقاشی سنتی ایران در عصر خویش بود که بعد از 70 سال تلاش و خلق نقشه های قالی بی مانندی که بسیاری از آنها امروز در موزه های مطرح دنیا نگهداری می شوند، در سال 1367 شمسی رخ از عالم خاکی برتافت.
داریوش امین افشار در حالی که از یادآوری خاطرات پدر اشک بر چشمانش حلقه می زند، اما غرور مردانه اش را نمی شکند، میگوید: در 12 سالگی به شاگرد پدرم پذیرفته شدم و مدتی بعد با انعامی بزرگی که پدر داده بود، کارگاه کوچک کودکانه ام را در طبقه بالای منزل راه اندازی کردم".
و این سرآغاز گام گذاشتن در راه پدر برای داریوش کوچک بود؛ او 100 تومان از مبلغ اعطایی پدر را صرف سفارش یک سه پایه نقاشی از نوریک، نجار معروف ارمنی، کرد که بعد از گذشت 57 سال همچنان در گوشه ای از آتلیه اش در منطقه زعفرانیه تبریز قد برافراشته و تابلوهای استاد را به میهمانان و شاگردانش میزبای می کند.
تابلوی «انفجار بزرک» اثر استاد امین افشاراستاد امین افشار به رغم علاقه ذاتی به هنر نقاشی، به اصرار پدر که بعد از یک عمر نگارگری و از دست دادن یک انگشتش به دلیل کار زیاد، باور داشت هنر در جامعه ایران به عنوان شغل دوم و دلمشغولی ارزش دارد، ناگزیر از ورود به دبیرستان نامی «فردوسی» تبریز در دوره مدیریت مرحوم «اسماعیل شایا» و تحصیل در رشته علوم طبیعی شد؛ دبیرستانی که در آن سال ها تنها شاگردان ممتاز مدارس ابتدایی تبریز در آن راه داشتند و مکتبی برای تربیت چهره های نخبه و استعدادهای برتر - البته نه به معنای ماشینی و فیزیکی شده امروزی - بود.
امین افشار که بر خلاف میل باطنی به تحصیل در رشته علوم طبیعی روی آورده بود، در مدرسه نیز در مسیر خواسته قلبی اش گام برمی دارد و به نقاش درس زیست شناسی آقای رییس دانا، دبیر زیست شناسی دبیرستان فردوسی که بعد از گذشت نیم قرن از آن سال ها امروز همچنان در پیاده روی خیابان شریعتی تبریز صاف و راست قامت قدم می زند، تبدیل می شود؛ او نقاشی موضوعات درسی را در تخته سیاه می کشد و معلم جزییات امر را به دانش آموزان درس می دهد.
پایان مقطع متوسطه در دبیرستان فردوسی برای امین افشار دارای روح لطیف و ذوق هنری با شکست در آزمون ورودی دانشگاه ها همراه و پدر ناگزیر از واقعیت وجودی هنر موروثی در وجود فرزند می شود؛ امین افشار نوجوان که همچنان دل در گروی نقاشی دارد، برای گذران وقت، کاردانی بازرگانی می گیرد و می شود معلم هنر هنرستان بهشتی در تبریز؛ هنرستانی که او 30 سال تمام در آن به آموزش هنرجویان مشغول می شود.
او می گوید: "من سه دهه تمام با انرژی و ذوق سرشار در هنرستان شهید بهشتی تدریس هنر کردم و در این مدت جایی نرفتم. در آن سال ها وقتی برای عرضه آثارم به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفتم و خانم مسوول ارزیابی، نقاشی هایم را دید و فهمید که در رشته هنر ادامه تحصیل نداده ام، بسیار ابراز تاسف کرد و همین انگیزه ای شد که در آزمون ورودی دانشگاه ها شرکت کنم و در رشته نقاشی در دانشگاه اصفهان پذیرفته شوم".
امین افشار که بعد از بازنشستگی در سال 1382 شمسی اکنون 40 سال سابقه کار هنری در چنته دارد و همچنان تشنه تدریس است، بیکار نمی نشیند و با تکیه بر اعتبار خودش و تجربه های زیسته هنری، با ابتدایی ترین امکانات موجود، رشته تحصیلی نقاشی را در مقطع کاردانی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز با 24 نفر دانشجو در سال 1378تاسیس می کند.
"بعد از بازنشستگی از آموزش و پرورش نتوانستم دست روی دست بگذارم و بیکار بمانم؛ با ذوق و علاقه شخصی ام تعدادی سه پایه و دیگر ابزار آلات مورد نیاز و ضروری نقاشی را تهیه و رشته نقاشی را در دانشگاه آزاد راه اندازی کردم؛ بعد از پایان تحصیلاتم در مقطع کارشناسی رشته نقاشی از دانشگاه دلتی اصفهان نیز بلافاصله در مقطع کارشناسی ارشد همین رشته از دانشگاه تربیت مدرس تهران پذیرفته شدم و با رتبه ممتاز این مقطع را نیز به پایان بردم".
استاد «امین افشار» در حال کار بر روی یک تابلو در آتلیهاستاد امین افشار با اینکه ریشه در خانواده هنرمندی دارد و عنوان والد صورتگر و نقاش سنتی چون حبیب الله خان امین افشار را یدک می کشد، هیچ به خود نمی بالد و رفتارش بسیار صمیمی است؛ بی مداهنه و بی مبالغه، رفتار و کردار استاد با درونش یکی است و کودک درونش همچنان پرتحرک و پویاست؛ او هیچ تلاشی برای بزرگنمایی خود نمی کند و اگر هم چیزی از داشته های هنری یا ورزشی اش تعریف می کند، هدفش به اشتراک گذاشتن آن با همنوعانش است.
او که در نوجوانی و جوانی کاپیتان و عضو تیم های بسکتبال تبریز بوده و افتخارات زیادی را در این رشته ورزشی کسب کرده که حالا مدال های رنگارنگ و لوح های متعددش به مثابه یادگار روزهای سپری شده بر گوشه ای از دیوار آتلیه اش خودنمایی می کنند، نگاه ویژه ای به جهان و طبیعت دارد: "من معتقدم که در این جهان هیچ چیز دور ریختنی نیست؛ به طبیعت که می روم، کنده درختی، برگ زمین افتاده ای و سنگ پرت شده ای برای من الهام بخش است".
و همین ویژگی است که موجب شده استاد امین افشار علاوه بر نقاشی به عنوان رشته هنری اصلی اش، در عرصه مجسمه سازی نیز قلم تراشی کند و دیواره های سنگی تفرجگاه عینالی ماوای آثار سنگتراشی شده اش در ابعاد 5 در 3 متر باشد؛ او ویترین کوچکی از مجسمه هایش نیز در آتلیه اش دارد که از سنگ ها، چوب ها و حتی اسکلت حیوانات رها شده در طبیعت تراشیده و با پیرایش یا آراستن آنها با تکه های کوچک اضافی، تندیس هایی چند وجهی خلق کرده است.
استاد در گوشه آتلیه اش تابلوی سنگی زیبایی دارد که انسان در نگاه اول تصور می کند روی آن کار نقاشی شده است، اما آنچه در آن مشاهده می شود، در اصل طرحی است که طبیعت در دل سنگ خلق کرده است و استاد با انتخاب و چارچوب بندی، مفهوم تازه ای به آن داده است.
در آتلیه استاد امین افشار که به یاد فرزند دلبند درگذشته اش، فراز، نام نهاده است، تابلوهایی به سبک های مختلف دیده می شود؛ تابلوهای قبا گرفته شده و بی قابی در سبک هایرئالیستی، سوررئالیستی و سمبولیستی. او از تکنیک های کلاژ، دکلاژ، اسمبلاژ و دکوپاژ نیز در خلق آثار متنوعش بهره می گیرد، اما وقتی از استاد می پرسم که کدام سبک نقاشی را ترجیح می دهد، او که تبسم میهمان همیشگی لبانش است، بی تاملی جوب می دهد: " سبک سوررئالیسم را بیشتر می پسندم، چون نقاشی های من بازتاب دیده های من نیست، بلکه من اندیشه و خیالم را می نگارم".
و از همین روست که تابلوی «انفجار بزرگ» را که تصویری پرکار و مفهومی از فلسفه خلقت است، در ابعاد 180 در 120 سانتی متر از سال 1378 آغاز کرده و در سال 1385 آن را امضای اول را کرده، اما همچنان نقاشی آن را ادامه می دهد. وقتی از استاد می پرسم که این تابلو چه زمانی تکمیل می شد، می گوید: "من تا زمان مرگ این نقاشی را ادامه خواهم داد و به همین دلیل نیز بخش هنری وصیت نامه ام را در پشت اثر حک و نصب کرده ام".
هر چند که استاد امین افشار مانند دیگر همتایان نقاشش صدها تابلوی نقاشی در طول حیات هنری اش خلق کرده است، اما وقتی از تدریس و تربیت شاگردانش سخن می گوید، چشمانش برق می زند و ذوق و شوق انتقال تجربیاتش به دیگران از چشمانش جاری می شود: "من 49 سال تدریس نقاشی کرده ام و در این مدت صدها دانشجو تربیت کرده ام، امروزه در یک از مراکز دانشگاهی و آموزشی آذربایجان شرقی چند نفر از شاگردانم در کسوت استادی هستد و این بزرگ ترین افتخار برای من محسوب می شود. البته من در آستانه 70 سالگی همچنان در حال یادگیری هستم".