صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان تعیین وصی در امور مربوط به وجوه شرعی
- محل نجف
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع تعیین وصی در امور مربوط به وجوه شرعی
- حضار
بسماللّه الرحمن الرحیم
والصلوة علی محمد و آله الطاهرین و لعنةاللّه علی اعدائهم اجمعین.
چون با کمال تأسف فرزند بزرگم که وصی بود به رحمت ایزدی پیوست لهذا وصی خود نمودم، در حال صحت و سلامت، در تاریخ بیست و پنجم ماه محرّمالحرام 1398 فرزند خود نورچشم مکرم حاج سید احمد خمینی ـ ایّدهاللّه تعالی ـ را که پس از فوت و تجهیز به نحو متعارف، به اموری که توصیه میکنم اقدام و عمل نماید؛ و از خداوند تعالی توفیق و سلامت و تأیید او را خواهانم:
1 ـ کلیۀ وجوهی که در منزل و نزد آقای خلخالی[1]و در قم نزد آقای اخوی[2]موجود است، وجوه شرعیه و سهم مبارک امام ـ علیهالسلام ـ و سهم سادات عظام است، و یک فلس[3]آنها از ورثه نیست و تکلیف آنها را در وصیت علیحده تعیین نمودهام، و ورّاث اینجانب حق معارضه با اوصیایی که امر وجوه شرعیه را به آنها واگذار نمودهام ندارند؛ و اگر نزد وکلای من در هر جا وجوهی به اسم من بوده باید برسانند به اوصیا، یا به مرجع عادل.
2 ـ کتب و اثاثی را که از کتابخانۀ اینجانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر برگرداندند، آنچه اهدایی آقای آقا نجفی مرعشی[4]بوده به کتابخانۀ ایشان برگردانند و
بقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانهها واگذار شود. و کتبی که از خود اینجانب غارت شده است، اگر برگشت، و کتبی که در نجف دارم در اختیار وصی است؛ هر چه مورد احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمی حسین پسر مرحوم مصطفی ـ رحمهاللّه تعالی ـ بردارند و باقی را به یک کتابخانه واگذار کنند.
3 ـ منزل شخصی که در قم دارم ـ نزدیک باغ قلعه ـ و جزئی مِلکی که در کَمَره[5]دارم و نمیدانم چی است و چقدر است و آقای پسندیده اطلاع دارند، بین ورثه ـ کما فَرَضَهاللّه[6]ـ تقسیم شود ولی ورثه موظفند مادامی که مادرشان[7]در قید حیات است، اگر مایل باشد در آنجا اقامت کند، با او مزاحمت نکنند؛ و به عبارت دیگر سُکنی و منافع آن تا زمان حیات، حق ایشان و واگذار به ایشان نمودم و کسی حق مزاحمت ندارد.
4 ـ اثاث البیت ـ غیر از کتاب که ذکر شد ـ واگذار نمودم پس از موت به مادر فرزندانم؛ و کسی حق مزاحمت ندارد.
5 ـ دو ـ سه سال احتیاطاً نماز و روزه از قِبَل اینجانب قضا شود، اگر در کَمَره مِلکی دارم یا منافع شخصی در آن، بدهند و الاّ احمد تبرّع[8]کند و مختار است در این تبرّع.
6 ـ کتب خطی اینجانب را در صورت امکان طبع کنند؛ و اگر کسی خواست طبع کند در اختیار او بگذارند به طوری که ضایع نشود، خصوصاً کتب اخلاقی را.
7 ـ فرزندان من عموماً و احمد خصوصاً موظفند از مادر خود اطاعت کنند و با احترام با او رفتار کنند، و رضای او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنها در آن است. و اگر خواست مستقلاً زندگی کند، در صورت امکان، اسباب آن را فراهم کنند.
8 ـ آخرین وصیت من آن است که فرزندان من با صلح و صفا، و مهر و وفا عمل کنند و با فرزندان و عیال مرحوم مصطفی ـ رحمهاللّه ـ با کمال مهر و محبت رفتار نمایند؛ و احمد
از همراهی با آنها ـ حتی المیسور و المقدور ـ مضایقه نکند.
از خداوند تعالی توفیق و تأیید همه را خواستار و امید است که خداوند تعالی همه را از شرور، خصوصاً از آلودگی به دنیا و زخارف آن، محفوظ نگه دارد. و امید آن دارم که پدر آلوده و عاصی و آثم[9]خود را که با بار گران و گرفتاری فراوان دنیا را ترک و به سوی حضرت «قابلالتّوب و غافرالذّنوب»[10]کوچ نموده، از دعای خیر و طلب مغفرت فراموش نکنند. «إنّه خیرُ معینٍ»[11]والحمدللّه أوّلاً و آخراً و ظاهراً و باطناً. والسلام علیکم.
روحاللّه الموسوی الخمینی
بسماللّه الرحمن الرحیم
در روز 26 محرّم 1398 وصی خود قرار دادم حضرات حجج اسلام آقای حاج آقا مرتضی پسندیده و آقای حاج شیخ مرتضی حائری[13]و آقای حاج سید محمد باقر سلطانی[14]و آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری ـ دامت برکاتهم ـ را در امر وجوهی که در قم یا سایر بلاد ایران نزد وکلای اینجانب است و به حساب اینجانب اخذ شده است و حضرت آقای پسندیده مطلع هستند ـ به حَسَب غالب ـ تمام این وجوه باید با نظر آقایان محترم به مصرف شرعی برسد، و احدی از وَرَثه یا غیر آنها حقی در آن ندارند و نمیتوانند مزاحمت با اوصیای محترم نمایند. و اگر بعض از اوصیا مانعی داشته باشند که نتوانند تا آخر قیام به امر کنند، بقیه کس دیگر را که مورد قبول و موجّه است تعیین نمایند؛ و اگر بعضی غایب بودند دیگران قیام به امر نمایند. تکلیف وجوهی که در نجف است تعیین نمودهام. از خداوند تعالی سلامت و سعادت حضرات آقایان را مسئلت مینمایم. و امید دعای خیر دارم. والسلام علیکم.
روحاللّه الموسوی الخمینی
2 ـ آقای سید مرتضی پسندیده.
3 ـ کمترین واحد پول خُرد رایج در عراق.
4 ـ آقای سید شهابالدین مرعشی نجفی از مراجع تقلید.
5 ـ نام سابق خمین و مناطق اطراف آن.
6 ـ آنچنان که خداوند واجب فرموده است.
7 ـ خانم خدیجه ثقفی.
8 ـ در راه رضای خدا بخشیدن.
9 ـ گناهکار.
10 ـ پذیرنده توبه و بخشندۀ گناهان.
11 ـ براستی او خداوند بهترین یاری کننده است.
12 ـ این وصیتنامه و نیز وصیتنامههای دیگر که در سیر تاریخی اسناد درج شده، بعدها تغییر کرد. آخرین وصیتنامۀ معتبر آن است که در سال 1368 پس از رحلت امام خمینی منتشر گردید.
13 ـ پدر همسر آقای سید مصطفی خمینی.
14 ـ پدر همسر آقای سید احمد خمینی.