صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان ارسال عیدی برای اعضای خانواده
- محل نجف
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع ارسال عیدی برای اعضای خانواده
-
حضار
خمینی، سید احمد
بسمه تعالی
8 صفر 92
احمد عزیزم
ان شاءاللّه با سلامت و سعادت قرین باشید. ماها بحمداللّه تعالی سلامت هستیم. امید است به دعای آقایان گرفتاریها رفع شود. برای عیدی بچهها خانم هر یک ده دینار گرفتهاند و حالا میگویند بنویسم به شما، به هر یک دویست تومان آنجا بدهید به جای این ده دینار. شما به هر یک از دخترها و به محترمه خانواده خودتان نفری دویست تومان یا از آقای عمو یا از آقای لواسانی[1]بگیرید و بدهید. ان شاءاللّه همگی سلامت باشید و باشند. حضور محترم حضرت آقای عمو[2]سلام برسانید. از تنهایی ایشان نگران هستم؛ ان شاءاللّه تعالی سلامت باشند. والسلام.
پدرت
یکصد تومان هم از طرف خانم به خازنجون[3]بدهید.
1
آقای سید احمد خمینی دربارۀ پاورقیهای این نامه چنین مرقوم نمودند:1- حضرت آیتاللّه حاج سید محمدصادق لواسانی.
2 ـ حضرت آیتاللّه پسندیده را امام در حکم پدر خود میدانستند و بارها به من فرموده بودند که اگر ایشان نبود من نمیتوانستم درس بخوانم و شدیداً به ایشان احترام میگذاشتند؛ به حدی که وقتی امام از پاریس آمدند آقای پسندیده در هواپیما امام را ملاقات کردند؛ وقتی خواستند از هواپیما پیاده شوند امام گفتند من جلوتر از آقای پسندیده نمیروم. اوضاع به هم خورد، من پیشنهاد کردم که من با آقای عمو میروم در سالن فرودگاه بعد برمیگردم با جنابعالی میروم که مورد قبول واقع شد.
3 ـ خازنجون یعنی خانم خازنالملوک مادر خانم حضرت امام که بچهها به ایشان «خازنجون» میگفتند و به این نام هم ایشان را صدا میکردند.
2 ـ حضرت آیتاللّه پسندیده را امام در حکم پدر خود میدانستند و بارها به من فرموده بودند که اگر ایشان نبود من نمیتوانستم درس بخوانم و شدیداً به ایشان احترام میگذاشتند؛ به حدی که وقتی امام از پاریس آمدند آقای پسندیده در هواپیما امام را ملاقات کردند؛ وقتی خواستند از هواپیما پیاده شوند امام گفتند من جلوتر از آقای پسندیده نمیروم. اوضاع به هم خورد، من پیشنهاد کردم که من با آقای عمو میروم در سالن فرودگاه بعد برمیگردم با جنابعالی میروم که مورد قبول واقع شد.
3 ـ خازنجون یعنی خانم خازنالملوک مادر خانم حضرت امام که بچهها به ایشان «خازنجون» میگفتند و به این نام هم ایشان را صدا میکردند.