صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان تذکر دربارۀ مسائل مختلف
- محل نجف
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع تذکر دربارۀ مسائل مختلف
-
حضار
خمینی، سید احمد
بسمه تعالی
احمد عزیز ،مرقوم بیتاریخ شما واصل شد. ان شاءاللّه تعالی سلامت باشید.1 ـ راجع به کتابخانه[1]چون من از وضع ساختمان آنجا اطلاع نداشتم نوشتم اگر میشود حجراتی برای طلاب زیاد شود؛ اگر مناسب نیست اختصاص دهید به همان معیلها[2]و شما مختارید در این امر.
2 ـ راجع به رفتن تهران برای شهریه،[3]مقصود شهریۀ اصحاب بوده؛ اگر صحیح نبوده متشکرم.
3 ـ حضرت آقای عموی معظم، مادامی که قم هستند، خیلی مواظبت از ایشان بکنید؛ هم از حیث کرسی و مکان و هم از حیث غذا و سایر امور خصوصاً احترامات.
4 ـ راجع به آقای آشتیانی[4]و آقازادۀ ایشان نفهمیدم از چه جهت نگران هستند؛ بهتر
است وجهش ذکر شود. اینجانب هم نمیتوانم خیلی در این امور دخالت کنم، بهتر است همان جا حل شود. به وکیل تهران[5]هم (به قول شما) مینویسم و استفسار میکنم. شما خیلی به این امور مادی اعتنا نداشته باشید.
5 ـ پول گذرنامه را مینویسم بدهند. ان شاءاللّه موفق و مؤید باشید و جدیت در تحصیل، و مقدم بر آن، بر تهذیب نفس داشته باشید. والسلام علیکم.
پدرت
ماها هم در کربلای معلا مجتمع هستیم و به شما من دعا میکنم. از قرار مکتوبی از ایران، قدری در وجوه و ایصال به اشخاص مختلف هرج و مرج شده است؛ از بیرونی به اشخاص مختلف اشخاص را ارجاع میدهند و به وکیل رسمی اینجانب آقای تهرانی[6]ایحال نمیکنند و مثل آنکه بناست دست ایشانرا ببندند. این مطلب صحیح نیست و باید وجوه به ایشان برسد و اگر آقای عمو[7]تشریف دارند به هر دو و به وسیلۀ آقایان در تهران یا قم مجتمع شود تا صرف حوزهها گردد. این نحو که نوشته شده است بسیار بد نحوی است و به مصارف غیرصحیحه میرسد. شما مأمور تحقیق هستید که چه اشخاصی از وکیل اینجانب مردم را منصرف میکنند و باید مرقوم دارید. والسلام.
2 ـ عائلهمندان.
3 ـ گزارش اشتباهی داده بودند که من میروم به تهران برای اصحاب امام شهریه میگیرم که به نظر امام خیلی کار سبک آمده بود. اصل ماجرا دروغ بود و من تهران نمیرفتم، و قم این مقدار پول داشت و شهریه را میپرداخت. کلیۀ وجوه اصحاب امام بیش از هزار و پانصد تومان میشد.
4 ـ ما معتقد بودیم که آقای لواسانی روی خوشی با آقای آشتیانی ندارد و مردم را به ایشان ارجاع نمیدهد و این موجب میشد که پول کافی به آنها نرسد و آنها از گرفتن پول بعد از اتمام کلیۀ وجوهی که در اختیارشان ابتدا گذاشتهایم از آقای لواسانی و سایر وکلا سر باز زنند؛ به اسم بقیه هم که نمیشد شهریه داد، چون در حد مرجعیت نبودند. شنیده بودیم از این جهت نگران بودند. از طرفی فشار روحانیون ضد امام بر ایشان[آشتیانی]بسیار زیاد بود که: «شما خود در حد یکی از مراجع هستید؛ آخر عمری آمدهاید وکیل آقای خمینی شدهاید» که این هم کم فشاری نبود؛ ولی روحیۀ اسلامی و دینی ایشان به صورتی بود که تحت تأثیر این حرفها قرار نگرفتند. ساواک از ابتدا فهمیده بود ولی همین که اسم امام نباشد آنها را قانع میکرد ولو ظاهراً؛ چون ما به این تحلیل رسیده بودیم که ساواک ترس از این داشت که جلو شهریۀ امام را بگیرد و وکلای ایشان را کاملاً از دسترس مردم دور نگه دارد؛ مردم دست از امام نمیکشند و خود مستقیماً پول را در اختیار مبارزین قرار میدهند که این برای آنها بسیار خطرناکتر از شهریه به همۀ طلاب قم بود، و ما هم بالاخره مرتب در تماس با آقای آشتیانی بودیم.
5 ـ آقای لواسانی.
6 ـ آقای محمد صادق تهرانی.
7 ـ آقای پسندیده.