صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان ضرورت آگاه ساختن جامعه
- محل نجف
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع ضرورت آگاه ساختن جامعه
-
حضار
حکیمی، محمد
بسمه تعالی
رمضان المبارک 1389
جناب مستطاب ثقةالاسلام آقای حکیمی ـ دامت افاضاته
گرچه جناب آقای آزرم[1]را ملاقات نکردهام لکن تا اندازهای از روحیات ایشان اطلاع دارم. قبلاً هم پس از انتقال به عراق قطعه شعری که حاکی از افکار ایشان تا اندازهای بود ملاحظه نمودهام. اینک نیز «پیام» بلند پایه را دیده و از ایشان تقدیر میکنم. اینجانب روزهای آخر عمر را میگذرانم، و معالأسف نتوانستم خدمتی به اسلام عزیز و مسلمین بنمایم؛ ملتهایی که با جمعیت بسیار انبوه و اراضی بسیار وسیع و ذخایر بسیار گرانبها و سوابق بسیار درخشان و فرهنگ و قوانین آسمانی در تحت اسارت استعمار با گرسنگی و برهنگی و فقر و فلاکت و عقبماندگی دست به گریبان و در انتظار مرگ نشستهاند،[و]دولتها که به دست استعمار تشکیل میشوند، جز در خدمت آنها نمیتوانند باشند. اختلافات موجوده در بین سران دوَل اسلامی ـ که میراث ملوکالطوایفی و عصر توحش است و با دست اجانب برای عقب نگاه داشتن ملتها ایجاد شده است ـ مجال تفکر در مصالح را از آنها سلب نموده است. روح یأس و ناامیدی که به دست استعمار در ملتها حتی در رهبران اسلامی دمیده شده است آنها را از فکر در چارهجویی باز داشته است. امید است طبقه جوان که به سردیها و سستیهای ایام پیری نرسیدهاند با هر وسیلهای که بتوانند ملتها را بیدار کنند؛ با شعر، نثر، خطابه، کتاب و
آنچه موجب آگاهی جامعه است؛ حتی در اجتماعات خصوصی از این وظیفه غفلت نکنند، باشد که مردی یا مردانی بلند همت و غیرتمند پیدا شوند و به این اوضاع نکبتبار خاتمه دهند. باید جوانهای تحصیلکرده از این هیاهوی اجانب خود را نبازند، و سرگرم بساط عیش و نوشی که به دستور استعمار برای آنها و عقب نگه داشتن آنها فراهم شده است نگردند. باید اشخاص بیدار، تولید مثل کنند و هرچه بیشتر همفکر و همقدم پیدا کنند و صفوف خود را فشرده کنند، و در ناملایماتْ پایدار و جدی و قویالاراده باشند، و از تواصی به حق و تواصی به صبر، که دستوری است الهی، غفلت نکنند. از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین را خواهانم. سلام اینجانب را به آقای آزرم و هرکس که در فکر چاره است ابلاغ نمایید. والسلام علیکم.
روحاللّه الموسوی الخمینی