صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان یادنامۀ امام دربارۀ اشعارشان و تذکرات اخلاقی
- محل تهران، جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع یادنامۀ امام دربارۀ اشعارشان و تذکرات اخلاقی
- حضار
بسمه تعالی
عاقبت، اصرار مکرر فاطی[1]غلبه کرد، و من از این چاه خشکیده برای خاطر او چند دَلوی آب گلآلود کشیدم. من نه شاعر بوده و نه هستم؛ و نه دعوی آن دارم. اکنون که به سن کهولت رسیده و اگر فیالمثل چیزی داشتهام ته کشیده، و با دفتری سیاه و کولهباری از گناه به درگاه او ـ جلّ و علا ـ به امید بخشش و رحمت روآوردم، اعتراف دارم که نقطۀ سفیدی در نامۀ عمل ندارم؛ چون حسنات تخیلی و طاعات صوریام سیئاتی است که از حد خودپرستی و خودخواهی فراتر نرفته و حجابهای ظلمانی و وساوس شیطانی بوده؛ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ،[2]که باید از آنها بیش از معاصی استغفار کنم، و از خود و عمل خود مأیوسم، لکن از فضل خدای متعال و رحمت او ـ جل و علا ـ مأیوس نیستم و به رحمت و نعمت واسعۀ او امید بستم.
و تو ای دخترم به خود آی، و از خود سفر کن؛ یا لااقل به خیال سفر باش. و بدان آنچه شنیدیم از طبلی میانتهی بوده؛ و آنچه گفتیم لقلقۀ لسان. خداوند به رحمت خود تو را یاری دهد که چون نویسنده، عمر را صرف لایعنی[3]نکنی.
تاریخ 29 شعبان 1405
روح اللّهالموسوی الخمینی