صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان تقدیر از روحیۀ استقامت و شهادتطلبی ملت
- محل تهران، جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع تقدیر از روحیۀ استقامت و شهادتطلبی ملت
-
حضار
مناسبت: حلول سال جدید و عید نوروز
بسم اللّه الرحمن الرحیم
حلول سال جدید را به همۀ مسلمین جهان خصوصاً ملت قهرمان ایران و قشرهای مختلف ملتمان، و آن کسانی که در جبههها دارند برای اسلام خدمت میکنند، کسانی که در پشت جبههها خدمت میکنند و خانوادۀ شهدا وخود معلولین و وابستگانشان و به همه تبریک عرض میکنم. انشاءاللّه این سال، سال مبارکی باشد برای مسلمین جهان و خدای تبارک و تعالی مقدر بفرماید که دست این ابرقدرتها و کسانی که به آنها مرتبط هستند قطع بشود و مردم دنیا با آرامش زندگی کنند.
همۀ گرفتاریهای جهان مال این قدرتهای بزرگی است که ادعا میکنند که ما برای صلح این کارها را میکنیم. اینهمه جنایت میکنند، اینهمه کشورها را به خون میکشند و ادعا میکنند که ما نمیتوانیم ببینیم که حقوق بشر از بین میرود. اینها ادعایی است که آنها میکنند که هیچ واقعیت ندارد، بلکه خلافش واقعیت دارد و مسلمین در غفلت هستند، مستضعفین جهان غفلت دارند. این بارقهای که در ایران پیدا شد اگر چنانچه ملتهای سایر کشورهای مسلمین به اینجا ملحق بشوند و همه با هم دست به هم بدهند ودر مقابل اینهمه جنایاتی که به بشر و بشریت میشود، بایستند کارها اصلاح میشود، لکن معالأسف نشده است این کار و نمیدانم که چه خواهد شد. و من امیدوارم که
خدای تبارک و تعالی به ما قدرت استقامت بدهد، امروز استقامت لازم است. پیغمبر اکرم ـ صلیاللّه علیه و آله و سلم ـ نگران بود راجع به این که آیا ملتش استقامت میکنند یا نه؟ تا آن حد که در روایت است که فرموده کهشیَّبَتْنی سُورَةُ هُود[1]برای این آیهای که آمده است کهفَاسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ[2]در عین حال که این آیه در سورۀ دیگری هم ـ سورۀ شوری هم ـ آمده لکن آن ذیل را ندارد، سورۀ هود که این ذیل را دارد فرموده است. این به نظر میرسد که نگران بوده است از این که ملتش و امتش مبادا خدای نخواسته استقامت نکند. باید ملت ایران، دولت ایران، ارتش ایران، سپاه پاسداران ایران، همه قشرهای ایران توجه کنند که استقامت در مقابل ظلم، در مقابل این قدرتهای بزرگ از اموری است که امر شده است، استقامت در مقابل دشمن است، امر شده است که استقامت بکنید و اگر استقامت بکنید پیروز هستید. بحمداللّه ایران به این صفت، بسیاری از قشرها به این صفت متصفند و من فراموش نمیکنم قصۀ روز جمعه را که آنطور باشکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمأنینه، با آن صداهایی که میآمد، با آن رگبارهایی[3]که میآمد، من ملاحظه میکردم، نگاه میکردم، مخصوصاً نگاه میکردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آنطور با آن طنین قوی صحبت کرد،[4]مردم آنطور گوش کردند، آنطور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم. یکی از اینهایی که
شهید شده است ـ یا اینکه چند نفر، یکی ـ دو نفر ازشان ـ به من گفتند که این وصیت هم کرده است، همین که من میروم برای شهادت، وصیت کرده و از همانهایی است که در همینجا شهید شده. با یک همچو ملتی کسی نمیتواند مقابله کند. ملتی که اینطور است؛ آن روزی که اعلام میکنند که میخواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتی آنهایی که نمیآمدند برای نماز،[از]قراری که برای من نقل کردهاند، آنهایی که برای نماز جمعه هم نمیآمدند هفتههای دیگر، این هفته آمدهاند؛ این یک همچو ملتی است. یک همچو ملتی را نمیتواند کسی به واسطۀ بمباران کردن یک جایی، به واسطۀ شرارتهایی که دارد میشود، این را منصرفش کند از اینکه دارد. ... ملت ما، در مقابل چی چی منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما؛ اسلامی است که ـ از صدر اسلام ـ با زحمت و با مشقت، این اسلام تولد پیدا کرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده.
پیغمبر اسلام ـ صلیاللّه علیه و آله و سلم ـ از اوّلی که دعوت کرده است تا آن وقتی که در رختخوابِ رفتن از این عالم بوده است و لقاءاللّه بوده است، در حال جنگ بوده. حتی آن وقتی هم که در بستر خوابیده است باز برای جنگ بسیج کرده است و آنهمه مشقت هایی که ایشان دیدند؛ از قریب و از غیر قریب دیدند و بعد از آن هم همین طور؛ مسلمین دیدهاند؛ ائمه ما دیدهاند؛ امیرالمؤمنین دیده است. خوب! آنها برای اسلام چون بوده، به ذائقهشان شیرین بوده. ما باید کوشش کنیم که ذائقهمان را یک همچو ذائقهای قرار بدهیم که برای ما هر چیز شیرین باشد. رضای به قضای خدا، معنایش همین است که یکوقت تسلیم است، آدم تسلیم میشود، خوب، ما سِلْمیم. یکوقت رضاست به آنچه او میکند، این دیگر فرق نمیکند بین اینکه آن کسی که راضی است، فرق نمیکند بین این که از او بلا برسد یا این که از او نعمت برسد، همه را نعمت میداند. میگوید از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان همین محبوبهای ظاهری هم اگر چنانچه فرض کنید
که یک چیزی که نا گوار است بگوید، در ذائقۀ کسی که دوست دارد، خوش میآید. اگر ما برسیم به این معنا، و امیدواریم که با جدیت برسیم به این معنا که خوشمان بیاید از این معانی. الآن ما میبینیم که این جوانهای ما که دارند میروند در جبههها، برای شهادت میروند، اینها همینند. اینها برای اینکه در ذائقهشان خوش آمده است این معنا؛ این را از خدا میدانند ؛ چون از خدا میدانند از این جهت سخت برایشان نیست. ما باید خودمان را جوری تربیت کنیم که راضی باشیم به آنچه خدای تبارک و تعالی به ما اِعطا میکند. آنچه میدهد بلا باشد خوب است و واقعش هم اینطور است، برای اینکه خدای تبارک و تعالی بندگانش را میخواهد. گاهی وقتها «بلا» برای انسان نعمت است، گاهی وقتها نعمت «بلا»ست. خدای تبارک و تعالی میخواهد مردم را تربیت کند. کسانی که به او متوجه میشوند تربیتش گاهی به این است که فشار برشان وارد بیاورد ؛ گاهی به این است که نعمت برشان بدهد. آن وقتی که فشار وارد میآید روحها پرواز میکنند به عالم دیگر، آن در فشارهاست که اینطور میشود.
بنابراین، یک ملتی ما میخواهیم وخودشان، خود ملت ما هم بحمداللّه اینطور است که فشارها برایشان اشکالی ندارد. اگر ما، اگر اسلام، مسلمین مثل سایر قشرهای عالَم بودند که برای مال و منال و منصب و اینطور چیزها میرفتند دنبال کار و بالاخره برای شکم و برای شهوت میرفتند، اگر چنانچه کسر میآمد باید ناراحت بشوند. اما ملتی که برای شهادت میرود، ملتی که زن و مردش عاشق شهادت هستند و فریاد شهید شدن میزنند، یک همچو ملتی دیگر از اینکه فلان چیز کم است، فلان چیز زیاد است، این نمینالد. اقتصادش چطور است، این مال آنهایی است که وابسته به اقتصاد هستند، دل به اقتصاد دادند. آنهایی که دل به خدا دادند، آنها اینطور نیستند که دنبال این باشند که فلان چیز فراوان باشد ؛ فلان چیز کم باشد، زیاد باشد، نرخش کم باشد، نرخش زیاد باشد. اینها که در نظر اینکه شهید میخواهد بشود، این چیزها نیست. آن که دارد برای شهادت
میرود به او بگویی که مثلاً مالت را دزد برده است، او اصلاً اعتنا به این حرف ندارد. به او بگویی که قیمت[اجناس]گران است، او که نرفته برای اینکه غنیمتی بیاورد. غنیمتی که او میخواهد بیاورد آن غنیمتی است که هیچ زوال ندارد. آن چیزی است که هیچ شکست ندارد. آن کاری است که از دست هیچ کس بر نمیآید جز از دست خدای تبارک وتعالی و ملت ما دارد این کار را میکند و من امیدوارم که همه اینطور بشویم. البته من که میگویم، نیستم آنطور، اما دیگران را میل دارم بشوند اینطور و خودم هم میل دارم بشوم، باید همه بشویم.
و انشاءاللّه امیدواریم که این سال جدید برای ما یک سال خوبی باشد. و تذکر این معنا را من لازم میدانم که ما هم هیچ میل نداریم که حتی آنهایی که با ما دشمنند صدمه ببینند. اگر در مقابل ما نایستند، اگر با اسلام مخالفت نکنند، مسْلم باشند، با اسلام مخالفت نکنند، ما هیچ صدمهای نمیخواهیم ببینند. ما الآن میل نداریم که آن جاهایی را که مراکز اقتصاد آنهاست، مراکز جمعیت عراق است، ابداً میل نداریم که یک صدمۀ ضعیفی هم ببینند. صدام نکند این کارها را، دولت هم نمیکند این کار را. لکن وقتی او میکند دیگر از دست ما خارج است. ملت وضعش یکجوری است که از دست ما، از دست دولت هم خارج است. بنابراین اینطور نیست که ما در نظر داشته باشیم جنگ بکنیم. از اول جنگ نکردیم، جنگ نمیخواستیم، از حالا هم نمیخواهیم، بعدها هم نمیخواهیم، اما صلحی که از جنگ بدتر است هم نمیخواهیم. ما میخواهیم که دنیا این آدم فاسدی که اینهمه فساد کرده است، باز نرود دنبالش و برایش دست بزند. الآن دنیا متوجه این است که این را زیر بغلش را بگیرد، نگهاش دارد. برای چی نگه دارد؟ برای به هم زدن همۀ اوضاع، برای اینکه اسلام نباشد. همۀ دردشان این است که نبادا اسلام بیاید؛ و اسلام موافق با اینطور بد کاریها نیست، با اینطور عیاشیها نیست، با اینطور فجایع نیست، با اینطور زورگوییها نیست. چون اینها میترسند از این، و صدام هم مقابل اسلام ایستاده است، از این جهت آنها هم زیر بغلش را نگه داشتهاند که نبادا یکوقت چه بشود. لکن خدای
تبارک و تعالی اگر اراده فرموده باشد تمام این کیْدها به خودشان بر میگردد. تکلیف ما این است که در مقابل ظلم بایستیم و این کسی که تعدی به ما کرده است، تو دهنی به او بزنیم و تا این قضیه را دنیا قبول نکند این جنگ هست و جنگ هم از طرف آنها هست، از طرف ما نیست. زدن اینطور مراکز هم از طرف آنهاست. شما میآیید نماز جمعه را میزنید. نماز جمعه را که میزنید خیال میکنید ملت ما عقب مینشیند! میبینید که در نمازجمعه چه کردند. این یک مطلبی است گفتنی، تاریخی، تا کسی نبیند آنجا را، آن منظره را نبیند، باورش نمیآید که زن بچهاش تو بغلش است، مرد بچهاش پهلویش است هیچ حرکت نکند، اینهمه فشار، هیچ حرکت نکند، از آن ور انفجار، آن نامردها، از آنطرف هم آنطور رگباری که ملاحظه کردید همه. مع ذلک همه هم با طمأنینه نشستهاند سر جای خودشان و هیچ ابداً حرکتی نمیکنند. و ملت، یک همچو ملت است. ملت اینطوری دیگر دنبال این نیست که گوشتش ارزان است یا گران است، دنبال این نیست که کم است یا زیاد است. این دنبال این است که اسلام را بزرگ کند. همان طوری که پیغمبر اکرم هم بوده، پیغمبر اکرم هم اینطور بوده، دنبال این بوده که اسلام تقویت بشود، حالا خودم کشته شدم، بچهام کشته شد، از بین رفتند، سید الشهدا؛ بچههایم اسیر شدند. ... خوب! میبینید که در روایات هست که هر چه به ظهر عاشورا نزدیک میشد، حضرت سید الشهدا صورتش شکفتهتر میشد. برای چی؟ برای اینکه میدید که دارد میرود پیش خدا. او نظر به «او» داشت، نه نظر به اینها داشت. نظر به اینها ـ هر کدام که مربوط به خدا باشد ـ به عنوان مربوط به خدا، و الاّ نه اینکه به این نظر داشت که پسر دارد، اولاد دارد، این حرفها نبود در کار.
بنابراین، ما باید استقامت کنیم و آن چیزی که نگرانی پیغمبر هست که نبادا ملتش استقامت نکنند و این امر خدا را اطاعت نکنند، باید ما کاری بکنیم که این نگرانی نگذاریم در حق ما ثابت بشود. و من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که همۀ این قشرهای ملت را از مجروحین، مصدومین، شهدا و خانوادههای اینها و مفقودین ما و اسرای ما، همه اینها را هم سالم نگه دارد و شهدای ما را بیامرزد و در جوار خودش نعمت
عنایت کند و اینهای دیگر هم سالم نگه دارد و به پیروزی برسند و انشاءاللّه اسرای ما و مفقودین ما هم به وطن خودشان برگردند و ملت ما هم با قدرت و قوّت پیش برود و هیچ از این نوع چیزها باک نداشته باشد. چیزی است که بر ملت ـ بر ملت بیدار ـ ثابت شده است که میخواهی بیدار باشی، میخواهی مستقل باشی، باید جورش را بکشی! میخواهی ذلیل باشی؟ برو پیوند کن با امریکا، همۀ این حرفها تمام میشود، جنگ هیچ نمیشود؛ پیوند کن با شوروی، باز هم نمیشود! اما چی؟ این است که یک ملت عقبماندۀ توسریخوردۀ ضعیف و تا آخر. اما وقتی بخواهی، یک ملتی بخواهد سر بلند باشد، بخواهد ارزش داشته باشد، این دیگر نباید فکر این باشد که ما حالا این ارزشی که داریم، ببینیم به اندازۀ این هست که ماستمان گران باشد! یا دوغمان چه باشد! اگر اینطور است، که ما از حالا هم رفتیم. اما میبینیم اینجور نیستند، ملت ما الحمدللّه اینطور نیست. و امیدوارم که قویتر بشوند و شادمان بشوند در این سال جدید و خدای تبارک و تعالی به همه قدرت عنایت کند و سلامت عنایت کند و همۀ ما را بیدار کند و در استقامت به ما کمک کند، انشاءاللّه.
والسلام علیکم و رحمةاللّه
2 ـ بخشی از آیۀ 112 سورۀ هود: «آنگونه که امر شدهای استقامت و پایداری کن همراه کسانی که با تو رجوع کردند».
3 ـ اشاره به شلیک پدافند هوایی تهران بعد از صدای انفجار نمازجمعۀ تهران به گمان حضور هواپیماهای دشمن در منطقه هوایی تهران است.
4 ـ روز جمعه 24 اسفند 1363 عوامل استکبار، بمب دست سازی را که به شکل فرش کوچک به محل نماز جمعۀ تهران آورده بودند، در ساعت 23:12 دقیقه در میان انبوه جمعیت نمازگزار در هنگام استماع خطبهها منفجر کردند که تعدادی از نماز گزاران جمعه شهید و مجروح شدند و بعد از این حادثه مردم یکپارچه شعار«حسین، حسین شعار ماست ـ شهادت افتخار ماست»، «مرگ بر امریکا»، «جنگ جنگ تا پیروزی» را سر دادند و علیرغم این حادثه، امام جمعۀ تهران آقای خامنهای با صلابت و قدرت قرائت خطبههای خود را ادامه دادند.