صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان رسالت، جایگاه و عملکرد مجلس
- محل تهران، حسینیه جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع رسالت، جایگاه و عملکرد مجلس
-
حضار
حضار: هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی) و نمایندگان مجلس شورای اسلامی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
از آقایان تشکر میکنم که در این هوای سرد و با این برف تشریف آوردند و از نزدیک، ما خدمتشان میرسیم.
من در این مسئله هیچ شکی ندارم که این مجلس بهترینِ مجالسی است که در همۀ دنیا هست و بهترینِ مجالسی است که از صدر مشروطیت تا حالا بوده است. من از همۀ شما بیشتر، زمانهای سابق را ادراک کردهام. من از زمان قاجار و تا حالا مجالس را دیدهام و کیفیت اینکه مردم چه جور انتخاب کردند و چقدر دخالت داشتند مردم، و افرادی که در مجلس آمدند چطور بودند، و این سنوات آخر را که همۀ آقایان میبینند و دیدهاند. در تمام طول مشروطیت، این مجلس به این ترتیب که تمام افرادش تقریباً متدین و معتقد به اینکه باید اسلام حکومت کند، در تمام دورهها نبوده است این. و در انتخاباتی که من از بچگی انتخابات را در حدود خودمان و بعد هم که از جاهای دیگر هی شنیده شده است، انتخابات هیچگاه به طور کلی در دست مردم نبوده است. یک مدت زیادی به دست متنفذین منطقه، مناطق، خانها و مالکین بزرگ و اینها بوده است، و در آن وقتی که دیگر آن بساط آنها، قدرتهایشان از بین رفت، دربست در دست حکومت وقت بوده. اگر در تهران مثلاً یکی دو نفر، چند نفر که انتخاب میشدند، انتخاب مردم بود و باقیاش نبود
ـ برای اینکه تهران فرض کنید جایی بود که خیلی نمیشد فشار بیاورند ـ اما جاهای دیگر مسئله، مسئلۀ مردم در کار نبود، یعنی شورای ملی، ما در هیچ وقت نداشتیم. اگر چند نفر هم ملی در آنها بوده است، لکن مجلس همچو مجلسی نبود که یک شورای ملی باشد. و ما امروز داریم یک شورای اسلامی و ملی به حسب آن بعد صحیحش مشاهده میکنیم.
من در این شک ندارم، در اینکه آقایان وکلا همه به حسب نوع ـ و اگر استثنا بشود یک استثنای بسیار نادر است ـ حسن نیت دارند. در این هم من هیچ تردیدی ندارم و در این معنا هم که مجلس در رأس همۀ ارگانها واقع است و مجلس، ملت است که متبلور شده است و تحقق پیدا کرده است در یک جای محدود، این هم بیاشکال است. بناءًعلیه ما تا اینجایش با همۀ آقایان موافقیم و اعتقاد هم همان طوری که دارید، داریم. لکن هیچ کس و هیچ دستگاهی و هیچ فردی نمیتواند ادعا کند که من نقص هیچ ندارم. اگر کسی ادعا کرد این را، این بزرگترین نقصش همین ادعاست. کسی نیست که بتواند بگوید که من دیگر بیعیب هستم. اگر بعض اشخاص پیدا بشود که خوب، بسیاری از عیوب را ندارند، لکن بیعیب ما نداریم در دنیا، و ما باید همیشه توجهمان به آن عیوب خودمان باشد. عیوب احتمالی، نمیگویم عیوب دارند، عیوب احتمالی. و انسان که بخواهد برای خدا کار بکند و به مقام انسانیت برسد، باید همیشه دنبال این باشد که ببیند چه عیبی دارد. دنبال این نباشد که ببیند چه حسنی دارد. برای اینکه، دنبال اینکه چه عیبی دارد، میشود که انسان درصدد رفع او برآید، و دنبال اینکه چه حسنی دارد، پرده میشود در چشم انسان و نمیتواند عیوب خودش را ببیند.
من میل دارم که این مجلس، یعنی همه میل دارید که این مجلس که از همین ملت تشکیل شده است و با رأی همین ملت تشکیل شده است و همه میدانید که این ملت جز اسلام انگیزهای نداشتند، حتی مذاهب که رسمی هستند، آنها هم دیانت را میخواهند؛
خدا را میخواهند؛ رضای خدا را میخواهند. ما باید فکر این معنا باشیم که این معنا که رضای خداست و آرمان اسلام است، این معنا را به تمام معنا درصدد باشیم که متحقق کنیم. انسان گاهی دیدش، مجلس هم همین طور است، دیدها مختلف است، هردو و همۀ جمعیت، اسلام را میخواهند، لکن دید از اسلام اختلاف دارد، و میدانید که تقریباً بسیاری از روشنفکرهای ما هستند، افراد تحصیلکردۀ ما هستند که اینها ادعای اسلامشناسی میکنند، لکن از اسلام بیاطلاعاند. این طور نیست که اسلام را به آن معنایی که دارد، به آن معنا بتوانند بفهمند. یک جنبهای یا یک جنبههایی را در آن مطالعه میکنند و مسائلی در آنجا مثلاً میفهمند، لکن جنبههای زیاد دیگری که در اسلام هست توجه نمیکنند؛ و این اسباب این میشود که یک اختلاف نظرهایی پیش بیاید. من میل دارم که، شما هم میل دارید که این مجلس طوری باشد که اگر قانونی را گذراند وقتی که در شورای نگهبان برود بیچون و چرا قبول کنند. شما میدانید که مردم اسلام را میخواهند، دیانت را میخواهند، رضای خدا را میخواهند. این همه مردمی که در ایران در این طول مدت مبارزه کردند و حالا هم دارند در جبههها مبارزه میکنند و در پشت جبههها هم مبارزه میکنند، اینها همه برای اسلام است و برای خداست. اینها را ما باید فکر این باشیم که این نظری که به مجلس دارند و نظر اسلامی دارند، این نظر محفوظ بماند. این نه مخصوص مجلس است، دولت هم همین طور است. همۀ کسانی که مشغول یک شغلی در دولت هستند، این معنا را باید توجه کنند که مردم توجه به اسلام دارند؛ انحراف مختصری اگر پیدا بشود در یکی از اینها، این انحراف را مردم نمیپذیرند. و ما باید برای خدا درصدد رضایت این مردم باشیم. یعنی، این مردمی که آن مجلسهای طاغوتی را به هم زدند و یک مجلس اسلامی درست کردند. دست بسیاری را از توی حبسها گرفتند و بیرون آوردند از تبعیدها، تبعید شدهها را برگرداندند. اینها همۀ چیزهایی بود که مردم کردند. ما ادعا نمیتوانیم بکنیم که من کردم؛ شما کردید؛ جامعه کرد، منتها به توفیق خدای تبارک و تعالی. خداوند این جامعه را طوری قرار داد و عنایت به طوری شد که این جامعه با دید اسلامی جلو افتادند. و جوانهایشان را فدا کردند و همه
چیزشان را دادند و آن رژیم را و آن کسانی که آن رژیم را تقویت میکردند رفتند و یک جمهوری اسلامی پیدا شد؛ و از این جهت، مردم دنبال اسلام هستند.
اگر خدای نخواسته، در مجلس شورا ـ نه به واسطۀ سوء نیت، به واسطۀ اینکه شناخت کم است ـ یک دستهای گمان میکنند که مکتب سرمایهداری بهتر از مکتب کمونیست است مثلاً، یک دسته هم آن طرفش را خیال میکند، آن که خیال میکند او بهتر است، میرود سراغ اینکه ببیند در اسلام کجاها اسمی از این مسئله برده شده، بدون اینکه توجه به اطراف مسئله بکند، ببیند که آنجایی که گفتند، پهلویش چه گفتند. یک دسته میروند آن چیزی را که باز خودشان به نظرشان رسیده، میروند دنبال آنکه او را پیدا بکنند. من در نجف که مشرف بودم، میدیدم که در این دیوارهای نجف، کربلا، یک چیزهایی را همین بعثیها که اساس ادیان را منکرند و قبول ندارند، در آنجا نوشتند از نهج البلاغه. آنهایی که در نهج البلاغه راجع به ـ فرض کنید که ـ انتقاد از اینکه سرمایهداری اگر بزرگ بشود در پهلویش مظلوم پیدا میشود، این طور شعارها را مینوشتند، منتها آنها نیت سوء داشتند. آنها اشخاصی نبودند که بروند برای اینکه نهج البلاغه چه میگوید، اطاعت کنند. و اما همان اشخاصی هم که حسن نیت دارند، خدمت میخواهند بکنند به این کشور، خدمت به اسلام بکنند؛ گاهی به واسطۀ بی توجهی به همۀ اطراف مسئله، میبینی که یک راهی را پیش گرفتند که این راه، راه به خیال خودشان اسلام است، لکن جهات دیگرش را توجه نکردند. از این جهت آنی که من آرزو دارم این است که ما، شماها که در مرکز قانونگذاری هستید و از همه مهمتر محل شماست، و دیگران هم که مابعد این واقع هستند، ما تحت تأثیر هیچ مکتبی واقع نشویم. نمیخواهم بگویم همۀ شما تحت تأثیر واقع شدید، لکن یک عدهای ممکن است تحت تأثیر تبلیغات آن طرف یا تبلیغات آن طرف. ما باید راه مستقیم اسلام را بگیریم و مطالعات اسلامی داشته باشیم، یا از کسانی که مطالعات اسلامی دارند یاد بگیریم که آیا سرمایهداری تا چه حدود در اسلام قبول شده
است و اسلام دربارۀ او چه میگوید، و کمونیست را اصل اسلام قبول دارد یا قبول ندارد. اگر یک مکتب انحرافی، ما را در تحت تأثیر خودش قرار بدهد، ما از اسلام غافل شدهایم. حسن نیت داریم، خیلی هم میل داریم که ملت چه باشد، صلاح این است که امروز چه جور بشود، صلاح برای اینکه اسلام تقویت بشود این است که امروز چه جور بشود. همۀ اطراف مسئله مطالعه نمیشود که ببینند آن صلاح آخری، آنکه اسلام گفته است، این یک مطلبی است از خداست. خدا این طور نیست که در نظر نگرفته باشد که مصلحت چی است برای یک ملت، یا برای یک جمعیت مصلحت چی است و مصلحت حالا باید این باشد، آن وقت آن باشد. آنجاهایش هم که مصلحتی در تغییرات بوده است، خدا گفته است آنها را. احکام ثانویه برای همین معناست که گاهی یک مسائلی در جامعهها پیش میآید که باید یک احکام ثانویهای در کار باشد، آن هم احکام الهی است، منتها احکام ثانویۀ الهی است. ما باید درصدد این معنا باشیم که اگر رأی به یک پیشنهادی میدهیم، توجه بکنیم که ما تحت تأثیر یک مکتبی از مکتبهای دنیا واقع نشویم. ما تحت تأثیر قرآن باشیم، تحت تأثیر احادیث از ناحیۀ پیغمبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ اگر این طور بشود کارها زودتر میگذرد و کارها بهتر میگذرد؛ و نظر مردم به شما، همان نظری است که حالا هست. اگر ده مرتبه این طور اتفاق بیفتد که یک عدهای که اکثریت ـ فرض کنید ـ هستند، اینها یک چیزی بگویند، یک عدهای هم در اقلیت باشند چیز دیگر بگویند، برود در شورای نگهبان و رد کند، اکثریت را رد کند، نقض کند، اگر چندین دفعه این طور بشود مردم آزرده میشوند. یعنی آن شناخت مردم از شما ممکن است یک وقت خدای نخواسته، تغییر بکند و این از بزرگترین خطرهایی است که برای مجلس اسلامی است و برای اسلام است.
خطر بزرگ این است که امروز احتمال میرود که آن خطر برای ما باشد، این است که یک وقت ملت از حکومت برگردد. ملت را دیگران نمیتوانند برگردانند. امریکا هرچه
به حکومت ما فحش بدهد و به مجلس ما فحش بدهد یا به افراد فحش بدهد، پیش مردم، اینها معتبرتر میشوند. و از آن طرف دیگران، منحرفین هرچه شما را بدگویی کنند برایتان بهتر است. مصیبت آن وقت بود که از شما تعریف کنند. اگر چهار مرتبه امریکا، من آن اوایل میگفتم این را که اینها نمیفهمند چطور اشخاص را زمین بزنند، چهار دفعه تعریف کنند از یک کسی، تعریف کنند از یک چیزی، وقتی تعریف کردند، مردم میفهمند این عیبی دارد که اینها تعریف میکنند از او، لکن خدا خواسته است که اینها نفهمند. اگر چند مرتبه مردم ببینند که در مجلس، آنهایی که فرستادند در مجلس و همه را به دیانت میشناسند، اینها رأیهایی میدهند که فقهای شورای نگهبان برای خاطر مخالفتش با اسلام رد میکند، خوب، درشان شبهه پیدا میشود. شما کاری بکنید که تحت تأثیر هیچ کس، خودتان را از تمام مکاتب دنیا تبرئه کنید و نصب العین شما اسلام و قرآن و احادیث اسلامی باشد؛ منتها چه احکام اولیه، چه گاهی احکام ثانویه. اگر این طور بشود، شورای نگهبان رد نمیکند دیگر. و من خوف این را دارم که یک مدتی که شما گفتید و آنها نپذیرفتند، مردم درشان شبهه پیدا بشود، چنانچه این خوف برای دولت هست. اگر دولت همان مسیر مردم را سیر کند، اگر دولت با این مردمی که در صحنه بودند، چه از بازرگانانشان و چه از ـ عرض میکنم که ـ دیگر مردمشان و چه از کاسبهای جزئشان، همه اینها ـ الاّ نادری[1]که هیچ وقت نبودند ـ اگر دولت کاری بکند که اینها را یک وقتی همه را ناراضی کند، از حیث اینکه مالیاتها را زیاد کند بدون وجه، از حیث اینکه جرم برای تأخیر مالیات بدون وجه، از اینکه جریمه برای یک مسائل قرار بدهد بدون وجه، و همین طور قضاتی که در اطراف هستند، اگر خدای نخواسته، طریقشان را یک نحوی قرار بدهند که مردم کم کم شک در اینها بکنند، آن روز است که برای ما مصیبت پیش میآید؛ آن روز است که نه جنگ میتواند پیروز بشود و نه مجلس میتواند موفق باشد و نه دولت؛ آن روز است که باید فاتحه را بخوانیم. شما آقایان باید
توجه به این معنا بکنید که مسائل را طوری طرح بکنید، مسائل را طوری رأی به آن بدهید که در شورای نگهبان رد نشود؛ یا اگر رد میشود در هر سالی یکی دو تایش رد بشود. اما شما از این ور یک ماه زحمت بکشید و صحبت بکنید و رد و ایراد بکنید و یک مسئلهای را تمام کنید، آنها بعد از چند روز بگویند اینها خلاف شرع است، با اسلام نمیسازد، یا با قانون اساسی مخالف است که آن هم از روی اسلام است، این وهن برای مجلس میآورد و این خوف برای ما ایجاد میکند که مبادا یک وقتی مردم خیال کنند که اینها تدین ندارند؛ توجه ندارند که نه، تدین دارند، دیدشان آن دیدی که باید باشد بعضیشان نیست والاّ نه اینکه بیتدین باشند، خیرخواهاند، حسن نیت دارند، تدین دارند، اما این طور نیست که همۀ اینها در دیدها یک طور باشند، و همۀ اینها در مسائل یک طور باشند. باید طوری بشود که اگر شما با هم اختلاف کردید، مثل اختلاف دو تا مجتهد باشد در مسائل، اختلافی باشد که دو مجتهد با هم دارند. آن اختلاف اگر باشد، پیش مردم هم مقبول است، پیش شورای نگهبان هم مقبول میشود. و اما اگر بنا باشد که یکیاش از یک طرفی بیفتد که شورای نگهبان بگوید این خلاف اسلام است، شورای نگهبان نمیگوید که این خلاف فتوای من است یا خلاف فتوای زید است، او میگوید خلاف اسلام است، اگر این طور بشود و تکرار بشود، این خطری است برای شما و برای همه. و اگر دولت هم بخواهد این طور مشی که گاهی وقتها میشود، این را ادامه بدهد و مردم را در فشار قرار بدهد، بازار را در فشار قرار بدهد، بداند که فاتحۀ آن دولت هم خوانده خواهد شد. جلب نظر مردم از اموری است که لازم است. پیغمبر اکرم جلب نظر مردم را میکرد. دنبال این بود که مردم را جلب کند، دنبال این بود که مردم را توجه بدهد به حق. شما هم باید دنبال همین معنا باشید، دولت باید دنبال همین معنا باشد، ارتش باید همین معنا را داشته باشد، پاسدارها باید همین طور باشند. اگر خدای نخواسته، بعضی از پاسدارها جوانی بکنند و یک کاری که برخلاف موازین است انجام بدهند، اگر این تکرار بشود خدای نخواسته، چشم مردم از آنها، رأی مردم از آنها برمیگردد و مورد سئوال واقع میشوند و این مصیبت است. شما گمان نکنید که قدرت نظامی شما را نگه
داشته است، قدرت ایمان شما را نگه داشته است و پشتیبانی ملتها، ملت. این را باید، این پشتوانه را باید حفظش بکنید. اگر این پشتوانه خدای نخواسته، یک وقتی از دست ما برود، همۀ ما از بین خواهیم رفت و اسلام هم دستخوش باز یک مسائل دیگر میشود.
و ما امروز مسئول اسلام، مسئول قرآن شریف، مسئول همۀ انبیا هستیم، باید ما بر وفق آرای آنها عمل بکنیم.
و یک کلمه دیگر هم باید عرض کنم و آن اینکه گاهی وقتها یک کلمهای ـ فرض کنید که ـ من میگویم، یک چیزی من میگویم، به نظر شما هم خوب میآید مثلاً، آن وقت میبینی که در جاهایی، از این یک برداشتهایی کردهاند که مشغول معصیت شدهاند. به من اطلاع دادهاند ـ من که بیرون نیستم، اما اشخاصی به من اطلاع دادهاند ـ که بعضی نوارهای بسیار مفتضح در بعضی از جاها هست به عذر اینکه فلانی گفته است که کسی حق ندارد به کسی؛ من همچو چیزی میگویم که کسی حق ندارد نهی از منکر کند؟! من اگر بفهمم که واقعاً این صحت دارد، اذن میدهم به آن کسی که میخواهد اینها را، از اطراف خیابانها بیرون کند، این دکانهایی که این کارها را میکنند دکانشان را برچیند. خودشان توجه کنند که این مسائل، یک مسائلی است که آبروی اسلام در خطر است برایش. در جمهوری اسلامی علناً یک همچو مسائلی در خیابانش بشود، این را نمیشود تحمل بکنند، مردم تحمل نمیکنند. و به من نسبت میدهید، دروغ نسبت میدهید، من همچو کاری نمیتوانم بکنم که یک مسئله خلاف شرع را من بگویم، نخیر، باید بشود. ما چیزهایی که برخلاف است میگوییم نباید باشد، نه[اینکه]چیزهایی که برخلاف است باید باشد.
بنابراین پاسدارها که عزیزترین افراد هستند در این کشور باید فکر کنند که این عزت خودشان را و این محبوبیت خودشان را حفظ کنند. اگر این حفظ نشود پوسیده میشوند، از بین میروند و این به این است که مشیشان را مشی اسلامی قرار بدهند. دادگاهها
مشیشان را مشی اسلامی قرار بدهند. میدهند اما خیلی توجه کنند. اگر یک جا دیدند که یکی اشتباه کرده، اشتباه را به او بگویند. اگر دیدند تعمد کرده، اطلاع بدهند تا با او رفتار اسلامی بشود. و بالاخره همۀ ما، همۀ این دولت و همۀ این اشخاصی که در کارهای دولتی، یا در کارهایی که در جمهوری اسلامی باید بشود دست به کار هستند، باید این حیثیت خودشان را پیش مردم حفظ کنند. و این حیثیت حفظ میشود به اینکه به مُرّ اسلام عمل بشود، اعم از احکام اولیه و چنانچه نشد و تشخیص داده شد به اینکه الآن مصلحت در حکم ثانوی است، احکام ثانویه؛ و اما این هم باید روی تشخیص صحیح باشد. خوب، یک نفر مینشیند میگوید که الان حکم اضطراری است باید فلان چیز بشود، یک عدهای میگویند نیست اضطراری، اینکه نمیشود گفت که حالا که یک عدهای گفتند اضطراری است، ما او را میگیریم، فرض کن چند نفر هم او اکثریت دارد. شما باید یک کاری بکنید که اضطراری را قبول کند، شورای نگهبان قبول کند، مجلس لااقل دو ثلثاش رأی بدهد به اینکه این امر اضطراری است، مشورت کنند با اشخاص مطلع. ما باید به مُرّ اسلام عمل کنیم. آقایان، شما باید به مُرّ اسلام، هم تکلیف شرعیتان است، هم حکم عقل است که ما باید حفظ کنیم مردم را. اگر یک وقتی مردم تو خیابان ریختند و شعار بر ضد ما دادند، شعار بر ضد کسانی دادند، خوب، آن وقت چه مصیبتی است. ما بسمان است آن شعارهایی که در خارج برایمان میدهند و آن شعارهایی که منافقین میدهند و امثال آنها. ما وقتی مردم را داریم، اسلام را داریم و رضای خدا را داریم، همه چیز داریم و هیچ یک از آن تبلیغات سوء تأثیری نمیکند؛ اما اگر خدای نخواسته مردم یک وقتی لغزش پیدا کردند، دیدند شما خدای نخواسته دارید یک کار خلافی میکنید و خیال کنند عمد است، خوب، آنها که نمیدانند این مسائل را، تودۀ مردم که نمیتوانند مسائل را تحلیل کنند به طوری که بفهمند که کجا عمد بوده، کجا نبوده، فلان آقا چه بوده است، او چه بوده، این مصیبت میشود برایتان. و من امیدوارم که ان شاء اللّه جدیت زیاد در این مسئله بکنید. و ان شاء اللّه رأیهایی که شما میدهید، مشورتها زیاد باشد. بلکه گاهی وقتها با بعض افراد شورای نگهبان مشورت کنید و بعد از اینکه مشورت شد و این
امور آن طور شد، دیگر نه شورای نگهبان رد میکند و نه مردم ناراضی میشوند. مردم وقتی دیدند یک حکمی را حکم خداست، مجلس گفته است، شورای نگهبان هم که دنبال این است که احکام اگر خلاف اسلام باشد ردش کنند، حالا که قبول کردند اسلامی است، مردم با اسلام که دعوا ندارند. مردم، اسلام هرچه بفرماید قبول میکنند. کسی که جوانش را برای اسلام میدهد دیگر دنبال این نیست که مثلاً فلان چیز را ندارد، چطور باشد، یا فلان چیز را دارد، چه بشود. ما باید این اسلام عزیز را نگهداری بکنیم. مجلس اسلامی ما نگهبان اسلام باشد و همۀ ارگانها و دولت، نگهبان اسلام، خدمتگزار اسلام باشد؛ وقتی خدمتگزار اسلام شد همۀ مسلمانها با آن موافق هستند. چه در ایران و چه در خارج ایران، همه با آن موافق هستند. آن عدهای هم که مخالف هستند، مخالف اسلام اصلش هستند، آنها هم تأثیری دیگر حرفهاشان ندارد.
و من هم امیدوارم ان شاء اللّه که این جنگ بزودی تمام بشود و به نفع شما تمام بشود، به نفع اسلام تمام بشود و اشخاص اگر چنانچه، یک وقت احتیاج به آنها شد باز بروند به جبههها؛ اگر احتیاج باشد واجب است بروند، اگر احتیاج نباشد، نه، لازم نیست. گاهی وقتها هم آنها میگویند نباید بیایند. و کمک کنند و ان شاء اللّه با دولت هم کمک کند راجع به شاهراهسازیها، راجع به این مسائل، باید دنبال این باشند که کمک بکنند. و الآن ما کارمان آنی که در رأس امور است همه میدانید که الآن جنگ است. اگر این حل شود مسائل دیگر چیزی نیستند، حل میشوند ان شاء اللّه. خداوند همۀ شما را حفظ کند و موفق کند و سلامت بدارد و برای اسلام همۀ ما خدمت کنیم. و ان شاء اللّه هواهای نفسانی را کنار بگذاریم و آن چیزی را که به حسب حدیث پیغمبر اکرم است که:اِنَّ اَخوَفَ ما اَخافُ عَلَیْکُمْ اِثْنان[2]یکی اتّباع هواست، یکی هم طول امل است. هواها از بین برود، طول املها از بین برود. این طور نیست که ما همیشه باشیم، دیر و زود دارد، زود و دیر دارد، چند روز
این، چند روز آن، چند روز آن، هر کسی پنج روز نوبت اوست و بعدش وارد میشود به یک دنیایی که دنیای همیشگی است، ابدی است، یا ابدی در نعمت، ان شاء اللّه شماها باشید یا خدای نخواسته طور دیگر. بنابراین، ما باید رضای خدا را به دست بیاوریم و دنبال این باشیم که رضای او به دست بیاید. حالا او روشنفکری که یک خیال دیگر میکند، هرچه میخواهد بگوید. آن دولت دیگری هم که یک چیزی میگوید، نِقی میزند، آن هم هرچه میخواهد بگوید. آن منافقی هم که یک چیزی میگوید، آن هم هرچه میخواهد بگوید. ما رضای خدا را به دست بیاوریم، چیزهای دیگر سهل است.
والسلام علیکم و رحمة اللّه