صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان اهمیت حفظ جمهوری اسلامی ـ نقش روحانیت در طول تاریخ ـ طرح خیانتبار سازش با اسرائیل
- محل تهران، جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع اهمیت حفظ جمهوری اسلامی ـ نقش روحانیت در طول تاریخ ـ طرح خیانتبار سازش با اسرائیل
-
حضار
حضار: مسئولان بنیاد شهید سراسر کشور ـ مجروحان و معلولان بیمارستانهای امام خمینی و شهید مصطفی خمینی ـ خانوادۀ شهدای شهرستان کرج
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من قبلاً باید از این ضایعهای که برای حوزههای علمیه و مسلمین حاصل شد ـ و آن رحلت مرحوم علامه طباطبایی است[1]ـ اظهار تأسف کنم و به شما و ملت ایران و خصوص حوزههای علمیه، تسلیت عرض کنم. خداوند ایشان را با خدمتگزاران به اسلام و اولیای اسلام محشور فرماید و به بازماندگان ایشان و به متعلقین و شاگردان ایشان صبر عنایت فرماید.
آقای کروبی[2]قبل از اینکه من بیایم اینجا با من ملاقات کردند و از متصدیان امور آن بنیادهای شهید در همۀ شهرستانها و از مأمورین دولتی که تماس با این مسائل دارند و خصوصاً از ملت بزرگ ایران که در این مسائل کوشا هستند، اظهار تشکر کردند و من هم از همه تشکر میکنم و امیدوارم که خداوند شما جوانهای عزیز را که در خدمت اسلام هستید و شما جوانهای معلول را که در خدمت اسلام صحت خودتان را از دست دادید و شهدای عزیز ما و بازماندگان شهدای عزیز ما را حفظ کند و به شما شفا عنایت کند و به ما و به همه، صبر در این امور.
البته بنیاد شهید، یک بنیادی است که من تاکنون یک کلمه انتقاد از آن نشنیدهام و آقای کروبی خدمتگزار خوبی است برای شهدا و معلولین. امیدوارم که همۀ شماها موفق باشید که خدمت خودتان را افزون کنید و این شهدا را و این خانوادۀ شهدا را و این معلولین را و این بازماندگان شهدا را مثل عائلۀ خودتان محسوب کنید و در راه خدمت به آنها کوشش کنید که این خدمت بسیار ارجمندی است، بسیار بزرگی است. و مطمئن باشید که خداوند تبارک و تعالی به شما اجر در دو دنیا عنایت میفرماید.
من در محضر شما آقایان و در محضر ملت، یک مطلب از مسائل داخلی باید عرض کنم و یک مطلب هم از مسائل منطقه: در مسائل داخلی، آنطور که احساس میشود و به من اطلاع داده شده است، یک جریانی در کار است که میخواهند با این جریان ایجاد اختلاف بین ملت بکنند. اینها که از هیچ راهی تاکنون نتوانستهاند توفیق پیدا بکنند، هرجور اقدامی کردند؛ اقدام نظامی کردند، هجمه به کشور ما کردند، جنگ ایجاد کردند، در داخل جنجالها و کارهایی راه انداختند، ترورها را کردند و انفجارات را انجام دادند و دیدند که با این ملت ما مستحکمتر شده است و از میدان خارج نمیشود و ـ البته هم باید خارج نشود؛ برای اینکه ملتی که برای خدا قیام کرده است و برای اسلام قیام کرده است و حکومت اسلامی را به دست آورده است با این مسائل کنار نخواهد رفت و این درّ گرانبهایی[را]که به او رسیده است، با چنگ و دندان حفظ خواهد کرد ـ بعد از اینکه از این راههای مختلف اینها مأیوس شدند و طرْفی نبستند، باز به آن مسئلهای[رسیدند]که در همۀ دنیا مطرح است؛ که اختلاف ایجاد کنید تا بتوانید سلطه پیدا کنید و حکومت کنید، دوباره یک جریان اختلافی در ایران ـ یعنی، جریانی که با آن جریان میخواهند ایجاد اختلاف بکنند ـ به چشم میخورد.
من بعض از آن جریانات را عرض میکنم و به ملت تنبه میدهم که بیدار باشند و یکوقت ـ خدای نخواسته ـ یکوقتی بیدار نشوند که کار از دست گذشته باشد. مِن
جمله از جریانات، این است که به من کراراً اطلاع دادند که بعض جوانها و بعض بیخبرها یا اشخاصی که با طرح وارد شدهاند و آنها را اغفال کردهاند: به بعض مراجع بزرگ اسلام اهانت میکنند. در شهرهای مختلف، این مطلب دیده میشود. و شما بدانید که این مطلب اهانت کردن به مراجع جز اینکه یک اختلافی در بین ملت ایجاد کند و جز اینکه یک مطلب برخلاف رضای خدایی واقع بشود، نتیجه ندارد. من از عموم ملت تقاضا میکنم که هر جا یک همچو مسائلی دیدند، این جوانها اگر گول خوردهاند، آنها را نصیحت کنند و اگر کسی است که مخصوصاً از این گروههای اختلافانداز در بین آنها وارد شده، شناسایی کنند و به مراکزی که باید اطلاع بدهند، اطلاع بدهند.
امروز ما از روزهای قبل بیشتر احتیاج به همبستگی داریم. امروز ما مواجه با همۀ قدرتها هستیم و آنها در خارج و داخل دارند طرحریزی میکنند؛ برای اینکه این انقلاب را بشکنند و این نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی را شکست بدهند و نابود کنند. و این یک تکلیف الهی است برای همه که اهمّ تکلیفهایی است که خدا دارد؛ یعنی، حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ـ ولو امام عصر باشد ـ اهمیتش بیشتر است؛ برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا میکند برای اسلام. همۀ انبیا از صدر عالَم تا حالا که آمدند، برای کلمۀ حق و برای دین خدا مجاهده کردند و خودشان را فدا کردند. پیامبر اکرم آنهمه مشقات را کشید و اهل بیت معظم او آنهمه زحمات را متکفّل شدند و جانبازیها را کردند؛ همه برای حفظ اسلام است. اسلام یک ودیعۀ الهی است پیش ملتها که این ودیعۀ الهی برای تربیت خود افراد و برای خدمت به خود افراد هست و حفظ این بر همه کس واجب عینی است؛ یعنی، همه مکلف هستیم حفظ کنیم تا آن وقتی که یک عدهای قائم بشوند برای حفظ او، که آن وقت تکلیف از دیگران برداشته میشود. امروز ایجاد اختلاف؛ هر اختلافی باشد، و کارهایی که اختلافانگیز است؛ هر کاری باشد و با هر اسمی باشد، این مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است.
و از همین رشته است اینکه باز یک جریانی در کار است که نسبت به علمای بلاد، نسبت به اهل علم، نسبت به ائمۀ جماعات اهانت بکنند. و این یک چیزی است که،
جریانی است که چنانچه ـ خدای نخواسته ـ این جریان به توفیق خودش، که به خیال خودش این است که روحانیت را از مردم بگیرد، اگر این امر به توفیق خودشان برسد، شما مطمئن باشید که شکست خواهیم خورد؛ برای اینکه، روحانیون در همۀ بلاد، حافظ اسلامند و حافظ مقاصد اسلامی هستند و از اول هم بودهاند.
اگر روحانیون نبودند، ما الآن از اسلام اطلاعی نداشتیم. این مجاهدت روحانیون است که از خود شما هستند؛ مجاهدت آنهاست که برای ما اسلام را تاکنون نگه داشته است. و در هر مسئله و گرفتاری که برای اسلام پیش میآمده، باز پیشقدم همینها بودند و همینها بودند که قیام میکردند؛ حالا یا موفق میشدند یا سرکوب میشدند. در همین مدتی که من اطلاع دارم و من شاهد بودم، قیامهای مختلفی بر ضد رضاخان و محمدرضا شد. و این قیامها همه، مبدأش روحانیون بودند؛ از آنجا شروع میشد، لکن چون ملت باز درست مجتمع با هم نشده بودند، موفق نمیشدند یا کم موفق میشدند. اگر شما ـ اگر ملت ما ـ این طایفه را حفظ نکنید، بدانید که سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد که روحانیون این کار را درست کردند و دست استبداد را کوتاه کردند، لکن دوباره به واسطۀ اینکه ملت مجتمع نبود و با روحانیت آنطور سازش، اطاعت محکم نداشت، مشروطه را آنها بپا کردند و دیگران آمدند و مشروطه را همان استبداد غلیظتر با اسم مشروطه[کردند.]یک اسم بیمسمایی بود و گفته میشد که ما مجلس داریم و مشروطه داریم و مشروطهخواه هستیم، لکن استبداد ـ به تمام معنای خودش، به تمام کلمۀ خودش ـ بر ما حکومت میکرد، چه در زمان قاجار ـ که من یادم است ـ و چه بعد از او زمان رضاخان ـ که بدترین زمانها بر این ملت گذشت ـ و چه زمان محمدرضا. اگر شما توجه به این نکنید که روحانیت را اینها میخواهند از صحنه بیرون کنند و در پیش ملت، روحانیت را بد نمایش بدهند... .
همین امروز صبح که اینجا، من قبل از اینکه بیایم خدمت شماها، یکی از علمای
اصفهان آمد، شکایت زیاد از اینکه با روحانیون رفتار بد میشود. چه آن مطلب درست به عرض ایشان رسیده بود یا نادرست، من کلی مطلب را میگویم که جریانی است که روحانیت را کنار بگذارند. شما دیدید که در زمان قبل از این جمهوریهای اخیر، اوایل امر، یک جریانی بود که این روحانیتها، روحانیون شاخص را پیش ملت رسوا کنند با دروغ و حیله. آقای بهشتی ـ رحمه اللّه ـ که یک نفر آدمی بود که مجاهد برای اسلام بود، به درد میخورد، فعال بود، دانشمند بود، مدیر بود، مدبر بود، دیدید که در صحنۀ کشور چه فضاحتها در آوردند اشرار و مردم را[از او]منحرف کردند. مردم یک وقت بیدار شدند که بهشتیای در کار نبود. من خوف این را دارم که ـ خدای نخواسته ـ ملت ما یکوقت بیدار بشود که روحانیت کنار رفته است و سلطۀ اجانب بر این مملکت بازگشته است و آن وقت تأسفها فایده نداشته[باشد]؛ همان طوری که در زمان امام حسین ـ سلاماللّه علیه ـ آنطور درست کرده بودند چهرۀ پسر پیغمبر را که مردم کوفهای که پدر او را دیده بودند، مجاهدات او را دیده بودند، همین مردم کوفه برای کشتن پسر پیغمبر مسابقه میکردند و مردم کوفه یکوقت متوجه شدند که امام حسین دیگر نبود.
من خوف این را دارم که شما ملت بزرگ ایران، که برای خدا قیام کردید و برای خدا جوانهایتان را دادید و برای خدا زحمات طاقتفرسا کشیدید و همه چیزتان را فدای اسلام کردید، با این جریانی که به نظر میآید که دارد پیش میرود، یکوقتی متوجه بشوید که ـ خدای نخواسته ـ با انعزال این مردم، اینهایی که خدمتگزار هستند، یک حکومت قلدری با اسم «اسلام»، با اسم «جمهوری اسلامی»، با اسم «خدمتگزار به اسلام» بیاید و همۀ زحمتهای شما و خونهایی[را]که دادید، هدر ببرد. رضاخان هم اول که آمد، در همین سینهزنیها میرفت سینه میزد، در تکیهها میرفت دور تکیهها میگردید و شمع روشن میکرد. آن وقت که پایش محکم شد، تمام آثار اسلام را این نانجیب میخواست از بین ببرد. در سرتاسر ایران، مجلس روضۀ آشکار، یکی نبود. اگر یک مجلسی بود، نصف شب بود، قبل از اذان صبح بود. شما خوف این را داشته باشید که اگر تشکر این نعمتی که خداوند به شما داده ـ و آن اسلام است و تشکرش به وحدت
کلمه است و تشکرش به احترام به اولیای اسلام است ـ این تشکر را به جا نیاورید، خداوند عنایتش را برگرداند و ـ خدای نخواسته ـ ما را برگرداند به سالهایی که قبلاً بود و تلخیهایش در کام ما هست. این یک رشتهای است که من به همۀ ایران تکلیف خودم را ادا میکنم و عرض میکنم که بیدار باشید که دارند یک دستهای که یا بازی خوردهاند و متوجه نیستند و یا در بین آنها از همین منافقین و از همین گروههای منحرف وارد شدهاند و میخواهند شما را از هم جدا کنند! دستههای مختلف ایجاد کنند! طرفدارهای آن مرجع، طرفدارهای آن مرجع و طرفدارهای آن ملاّ و طرفدارهای آن ملاّ درست کنند! و کمکم ملاّها را کنار بگذارند و این پیروزی[را]که برای شما حاصل شده است از دست شما بگیرند! این یک رشته است که عرض کردم.
یک رشتۀ دیگری که باز ـ فیالجمله ـ به من اطلاع دادند، بعضی اختلافاتی است که بین گروههای متعهد است، گروههایی که متعهد به اسلام هستند، خدمتگزار به اسلام هستند. در بعضی از بلاد، همین گروهها با بعض گروههای دیگری که آنها هم متعهد به اسلام و خدمتگزار هستند، ایجاد اختلاف دارند میکنند. من به این گروهها، هر جا هرکس هست، تمام گروهها، این تنبه را میدهم که توجه داشته باشید که دست جنایتکار خارجیها از هر راهی میخواهند اختلاف ایجاد کنند. اگر شما برای اسلام میخواهید خدمت بکنید، همه با هم یکصدا باشید تا بتوانید خدمت بکنید. اگر هر کدام بخواهید یک صدای علی_' حده داشته باشید و یک بساط علی_' حدهای داشته باشید، آن هم با هم به خلاف برخیزید، اختلاف با هم بکنید، مطمئن باشید که این اختلاف بین گروههای متعهد با اینکه حسن نیت دارند، به جایی میرسد که یکوقت ـ خدای نخواسته ـ بین دو گروه متعهد در سرتاسر کشور مخالفت بیفتد و یکوقت منتهی بشود به جنگ مسلحانه و دشمنهای شما از خدا میخواهند که بین شما یک همچو چیزهایی واقع بشود. و من البته اطمینان دارم که شما هوشیارتر از این هستید که یک همچو مسائلی پیدا بشود، لکن من
تذکر را لازم میدانم که بدهم. تمام اموری که از او بوی نفاق و بوی اختلاف میآید باید کنار گذاشت.
شما الآن از تمام اطراف دنیا هدف هستید؛ یعنی، این انقلاب اسلامی ایران همچو در دنیا چهره پیدا کرده است که همۀ قدرتهای بزرگ را به وحشت انداخته است که مبادا این انقلاب به آن چهرۀ واقعی که دارد، همه جا توجه به آن بکنند و یک وقت ابرقدرتها ببینند که ممالک اسلامی و ممالک دیگر هم از دست آنها رفت. از این جهت، کوشش میکنند، به همۀ قوا کوشش میکنند که اینجا، که هستۀ مرکزی این انقلاب و نهضت اسلامی است، اینجا را بکوبند. کوبیدن، بهترین کوبیدنها آن است که از داخل، این مسئله واقع بشود: اختلاف داخلی، خودمان توی سر خودمان بزنیم.
بیدار باشید شما و همه و همۀ مسلمانها که مبادا یک همچو اغفالی بکنند ما را و غفلتی بکنند؛ با یک صورت مناسبی بیایند جوانها را بازی بدهند که این جمهوری اسلامی هم مثل زمان محمدرضا شاه، بلکه بدتر[شده است؛]آخوندها هم که جز فساد، کاری انجام نمیدهند! از این حرفهایی که بازی بدهند جوانها را. این راجع به مسائل داخل که اهمیت دارد.
در مسائل منطقه، مهمترین چیزی که الآن مورد صحبت است، این طرحهایی است که به دست امریکا و صهیونیست و بعض نوکرهای آنها ریخته شده است و این طرحهایی است که دولتهای اسلامی میخواهند، دولتهای عرب میخواهند این طرح را طرح بکنند و تحمیل بکنند بر همه. این طرح هیچ نقطۀ مثبت ندارد. آنهایی که گمان کردهاند نقطههای مثبتی در این طرح هست، یا توجه به مسائل ندارند یا طور دیگری است. نقطۀ مثبت در این طرحها هیچ نیست. کشور ما، ملت ما که اینهمه شهدا داده است و اینهمه معلولینی که الآن بسیاریشان در اینجا هستند ـ و خداوند آنها را شفا بدهد ـ تقدیم کرده است، برای اسلام است و ما اسلام را منحصر به ایران نمیدانیم. اسلام، همه جا اسلام
است. مصر هم همین اسلام است و سودان هم همین اسلام است و عراق هم همین اسلام است و حجاز همین اسلام است و سوریه و سایر جاها[هم همین.]ما نمیتوانیم حساب خودمان را از حساب سایر مسلمین جدا کنیم. ما با اینهمه خسارتی که بر ما وارد شده است و اینهمه شهید که دادیم و معلول که دادیم و آواره که پیدا کردیم، همۀ اینها برای اسلام بوده. ایران هم از باب اینکه یک کشور اسلامی است، ما این زحمات را برایش کشیدیم.
ما نمیتوانیم که اعراب را و مقدرات اعراب را از خودمان جدا بدانیم، مقدرات سایر کشورها را از خودمان جدا بدانیم. همه جا اسلام است و همۀ مسلمین ـ که ما هم[از]جملۀ آنها هستیم ـ موظفیم که اسلام را در هر جا حفظ کنیم. ما مکلف هستیم که آن مقداری که میتوانیم، هدایت کنیم این کشورهای اسلامی را که امروز در فکر این طرح بسیار بسیار مضر هستند و میخواهند آن طرح را تصویب کنند. ما باید به ملتهای مسلمین و اسلام و به کشورهای اسلامی تذکر بدهیم. من اعلام خطر میکنم برای این مسئله و برای اسلام به واسطۀ این طرح!
آنهایی که این طرح را دادهاند، یا جاهلند و یا تحت تأثیر امریکا و صهیونیسم واقع شدهاند. آنهایی که در این طرح نقطۀ مثبت قائل هستند، آنها هم همین طور. اگر هیچ نقطهای در این نبود جز اینکه اسرائیل به رسمیت شناخته بشود ـ یکی از موارد این پیشنهادها این است که اسرائیل به رسمیت شناخته بشود و تأمین داده بشود به اسرائیل ـ اگر هیچ نبود الاّ این و تمام نقاط دیگر نقاط مثبت بودند، آن نقاط مثبت همه برخلاف بود. معنای اینکه «تأمین داده بشود به اسرائیل» این است که این اسرائیلی که سالهای طولانی است زمینهای مسلمین را غصب کردهاند و کشتار دسته جمعی در فلسطین و در لبنان و در جاهای دیگر ایجاد کردهاند، مسلمین را بیخانمان کردهاند و اعراض و نفوس مسلمین را در خطر، معرض خطر قرار دادهاند، و دستخوش مقاصد فاسدشان کردهاند، حالا همۀ مسلمانها این را تأمینش بدهند! یعنی اینکه اگر یک کسی خواست تعرض بکند به این غاصب، به این دولتی که دولت غاصب جانی است، همۀ مسلمانها و همۀ دولتهای منطقه موظفند که با او مخالفت کنند برای حفظ اسرائیل! اسرائیلی که خون مسلمین را
مکیده است و فلسطین را و قدس را آنطور کرده است و لبنان را به آن صورت درآورده است و مسلمین را قتل و غارت کرده است، حالا همه موظفیم که برای خاطر اینکه یک دستمزدی به او بدهیم، همه حافظ او باشیم! همه تأمین کنیم او را! آن کسی[را]که از اول که وارد شده است در قدس و فلسطین، همۀ کارهایش غاصبانه بوده است، حالا ما به رسمیت بشناسیم! یعنی مملکتهای عرب، این رژیم فاسد، فاسق، کافر را به رسمیت بشناسند! دستمزد بدهند به اسرائیل بعد از آنهمه جنایات! اگر نقطۀ مثبتی که بعضیها میگویند، این است که یکی از مواد این است که اسرائیل خارج بشود تا جنگ کذا، تا آن حدودی که در جنگ کذاست، این از نقاط منفی این است. این معنایش این است که اسرائیل اینهمه جاها را که گرفته است مالِ خودش؛ حالا یک چندجا را رها کند! مثل این است که ما بیاییم با عراق مصالحه کنیم که خوزستان یک مقدارش مال ما، یک مقداریاش مال شما! این از نقاط منفی اوست و سایر نقاط تمام در خدمت اسرائیل است و میخواهد اسرائیل را حاکم کند بر اعراب.
و من اخطار میکنم بر ملتهای اسلامی و خصوصاً ملتهای عرب و بر ارتشهای اسلامی و ارتشهای دولتهای عربی که گذشتن این طرح در یک جای سربسته بدون توجه ملتها جز اینکه شما را به اسارت اسرائیل درآورد و تا آخر عمر نوکر اسرائیل باشید و دست بسته و چشم بسته به اختیار اسرائیل و امریکا درآیید، هیچ چیز دیگری نیست. برای ملتهای اسلامی و برای عرب، هیچ ننگی بالاتر از این نیست که تسلیم این طرح فاسد خراب صد در صد مخالف با اسلام بشود. ننگ عرب است که قبول کند این آقایی اسرائیل را. من به همه اخطار میکنم که اگر این طرح بگذرد، فردا اسرائیل مکه و مدینه را از چنگ شما بیرون میآورد.
بیدار باشند ملتها و بیدار کنند دولتها را و مخالفت کنند با این طرح کافر فاجر! این طرح را که میخواهند بریزند، امریکا چنگ و دندان نشان داده؛ برای اینکه تسلیم کند
اینها را. کماندوهای خودش را پیاده کرده است در منطقه و لشکرهای خودش را در منطقه پیاده کرده است. مانورها را، نمایشگرها را آورده است نمایش بدهند؛ بترسانند اهل منطقه را. اگر دولتها بترسند، ملتها زنده باشند و نترسند.اگر ما همه از بین برویم، بهتر است[از]اینکه ذلیل باشیم زیر دست صهیونیسم و زیر دست امریکا. و این یک قدم بلندی است که به دستور امریکا این قدم بلند برداشته شده است برای ذلت عرب و ذلت مسلمین. ننگ بر آن اعرابی که برای خاطر سلطۀ کمی که به کشوری پیدا کنند و برای خاطر استفادههایی که پیدا کنند تن به یک همچو ذلتی بدهند! و ننگ بر همۀ ما چنانچه ساکت بنشینیم!
و چنانچه دولتها هم، دولتهای بیتوجه به مسائل یا متعمد در اینکه خیانت به اسلام بکنند و به ملت عرب بکنند و به مسلمین بکنند، این طرح را بگذرانند، هیچ ارزشی ندارد؛ برای اینکه ملتها با این مخالفند. هیچ ملتی از ملتهای اسلامی نیست که موافق با این باشد که نوکر اسرائیل باشد و ذلیل اسرائیل و ذلیل امریکا باشد. اگر فرضاً هم این دولتها بگذرانند این را، ارزش یک پشیز ندارد این گذراندنها، و مسلمانها و ملتها با این مخالفند. باید این دولتها این مطلب را از سر خودشان بیرون کنند که همان طور که سابق میکردند حالا باید بکنند؛ یعنی، خودشان را قیم بدانند نسبت به ملتها. یک نفر شیخ یا یک نفر رئیس جمهور یا یک نفر مَلِک ـ به اصطلاح خودشان ـ چه حقی دارد که بر یک مملکت حکومت کند و یک مملکتی را بخواهد به مصالح اسرائیل فدا کند؟! باید حکومتها بیدار بشوند! با گذراندن این طرح، گور خودشان را میکَنند. نباید دیگر از این به بعد، این فکر بیاید در سر این حکومتها که کار با ماست و به ملتها مربوط نیست. شما در مقابل ملت هیچکارهاید. ملتها هستند که باید کارها به تصویب آنها برسد. البته ما هم گرفتار یک همچو مسئلهای بودیم در زمان رضاخان، در زمان محمدرضا خان. همین مسئله بود که به ملت کار نداشتند. ملت چکاره است؟ آنها ملت را هیچکاره میدانستند. هر چه هست اعلیحضرت است. غیر اعلیحضرت خبری نیست. لکن ملت ایران شکست این را و فهماند که هر چه هست ملت است و حکومتها باید بر طبق امیال ملت عمل بکنند، بر طبق
مصالح ملت عمل بکنند. و حکومت ما و مجلس ما و همۀ ارگانهای لشکری و کشوری ما الآن همین طور هستند؛ خدمتگزار ملت هستند، هیچ یک از آنها نیست که این فکر در کلهاش بیاید که بخواهد یک حکومتی بکند، تحمیلی به ملت بکند. ملتهای دیگر هم باید همین کار را بکنند؛ چارهای ندارند، جز اینکه در مقابل این قرارداد و طرح فاسد قیام کنند، نهضت کنند، جان بدهند تا این طرح را نگذارند عملی بشود. بر فرض اینکه آنها این طرح را تصویب کنند، مخالفت کنند و بدانند که با مخالفت ملت نمیشود این طرح درست بشود.
من از خدای تبارک و تعالی بیداری همۀ ملتهای اسلام را، بیداری همۀ دولتها را، بیداری همۀ جوانها را[میخواهم.]من این پیامی که دارم به مدارس کشورها هم هست، به دانشگاهها، به همه جا.
این جوانهای دانشگاهی، این نویسندهها، این گویندهها، این علما، این ارتشیها؛ همۀ اینها با این طرح خبیث که اسارت ملت عرب را و اسارت اسلام را ثبت میکند ـ به خیال خودشان ـ و به دست اسرائیل میدهد، مخالفت کنند. هر کس مخالفت نکند، خائن به اسلام است. و بدانید که ملتها اگر با یک چیزی مخالفت کردند، دولتها نمیتوانند اجرا بکنند. امروز مثل سابق نیست که یک دولتی بیاید هر غلطی میخواهد بکند. خیر، باید موافق امیال صحیحۀ ملت عمل بکند؛ نوکر ملت باید باشد، نه آقای ملت. او کاخ طلا درست نکند با پول ملت و ملتش ضعیفترین و فقیرترین ملتها باشد. انشاءاللّه، خداوند به همۀ ما و به همۀ شما و به همۀ ملتهای اسلام یک روشنایی عنایت کند، یک نور هدایتی عنایت کند که همۀ ما در خدمت اسلام و در خدمت خدای تبارک و تعالی و اطاعت رسول خدا باشیم.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته