صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان مقایسه دولتمردان نظام جمهوری اسلامی با رژیم طاغوت
- محل تهران، حسینیّۀ جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع مقایسه دولتمردان نظام جمهوری اسلامی با رژیم طاغوت
-
حضار
حضار: اعضای انجمنهای اسلامی معلمان استان مازندران، کارکنان خدمات هلیکوپتر و هواپیما، مدیران کل پست و تلگراف و تلفن تهران، کارکنان آموزش و پرورش، اهالی لاریجان.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
این انقلاب ویژگیهای بسیار مثبت داشت و دارد. این انقلاب از باب اینکه یک انقلابی از خود ملت بوده است و مثل انقلابهای دیگری[نبود]که اکثراً یا همه، انقلاب ملت مستقیماً نبوده. بلکه گاهی حزبی در رأس بوده است و انقلاب کرده است و گاهی حکومتی بر حکومت دیگر قیام کرده است، بر ضد حکومت دیگر و او را سرنگون کرده است. انقلاب ایران نه مثل کودتاهای دنیاست و نه مثل انقلابات دنیا، یک انقلاب خاص خودش است؛ انقلابی است از خود ملت با فریاد «اللّه اکبر» و با فریاد جمهوری اسلامی. این دو خصوصیت، که یکی خود ملت در صحنه حاضر هست و بود و یکی اینکه راه یک راه بود، یک راه اسلامی، این دو خصوصیت و دو ویژگی اسباب آن شد که بعد از اینکه بر این قدرتهای شیطانی که در ایران هدایت میشد و همۀ قدرتها هم در دنبال آن بودند، به شکست رسیدند، این طور نبود که ملت کنار برود و بگوید که ما رژیمی را کنار زدیم و حالا اشخاص خاصی بیایند و در صحنه اداره کنند کشور را. خود ملت در همه جا و در همۀ ارگانها حاضر بودند و تمام جهات انقلاب جوشیده از متن ملت بود. این انجمنهای اسلامی که در سرتاسر کشور در همه جا تشکیل شد، اینطور نبود که یک کسی طرحریزی کرد که ای ملت بیایید انجمن اسلامی تشکیل بدهید، یکدفعه خود ملت
در هر جا که بودند، خودشان انجمن اسلامی تشکیل دادند. الآن شما آقایان که اینجا هستید و از استان مازندران تشریف آوردید، یک شعبه از این گروه کثیری که در هر جا انجمن اسلامی تشکیل دادهاند شما هستید و ان شاءاللّه، موفق باشید. تمام چیزهایی که بعد از انقلاب حاصل شد برای خاطر همان که ملت، انقلاب را از خودش میدانست؛ نه یک انقلابی که به دست شرق واقع بشود یا به دست غرب واقع بشود یا به دست حزبی از احزاب واقع بشود یا گروهی از گروهها.
یک انقلابی بود که خود ملت انجام داد و قیام کرد و خود ملت هم از خودش دانست این انقلاب را، همان طوری که اسلام را از خودش میداند و این اسباب این شد که در سرتاسر کشور خود ملت در همۀ حوایج اقدام کرد و حاضر در صحنه بود؛ بیتفاوت نبود، این طور نبود که رها کنند؛ بعد از اینکه انقلاب کردند، رها کنند و بروند سراغ کارشان، رها نکردند، در صحنه حاضر هستند و همین حضور است که موجب این است که آسیب نبیند این انقلاب. اگر انقلاب مال یک حزبی بود یا مال یک گروهی بود و مردم حاضر نبودند در صحنه، آن انقلاب دوام نداشت و همیشه باید با سرنیزه حفظش میکردند. آنهایی که انقلاب کردند در جاهایی یا شورش کردند، بعدش حفظ انقلاب را باید با سرنیزه بکنند. ایران حفظ انقلاب را با افراد مؤمن کرد و الان هم به دست افراد مؤمن این انقلاب پیش میرود.
این انجمنهای اسلامی که در سرتاسر کشور بعد از انقلاب یکدفعه جوشید و از متن مردم بیرون آمد، و همینطور کمیتهها، پاسداران و جهاد سازندگی، همۀ اینهایی که الان در ایران مشغول به فعالیت هستند، اینها از باب این است که کشور را از خودشان میدانند؛ مثل رژیم سابق نیست که این توهم ،یا این واقعیت، در کار باشد که خوب، ما برای کی فعالیت کنیم، برای امریکا فعالیت کنیم؟ آنها دارند همه چیز ما را میبرند و در همۀ ارگانهای ما مستشار دارند و چپاولگر، ما چرا خدمت بکنیم و دیگران و اجنبی منافع را ببرند؟ از این جهت، مردم یا بیتفاوت بودند و یا یک مخالفی بودندکه کارشکنی میکردند برای دولتهای غاصب.
اما حالا وضع یک وضع دیگری است؛ شما میبینید که حکومت از خود مردم است و اگر شما شکل و شمایل وزرای این حکومت را تماشا کنید و سوابق زندگی آنها را، میبینید که حتی یک نفر از آنها شبیه به آن افرادی که در زمان طاغوت بود نیستند، اینها چهرههایی هستند از خود ملت و چهرههایی هستند که از توده مردم هستند. دیگر «سلطنه»ها نیست در کار و «مُلک»ها[1]در کار نیست، و امثال ذلک. یک مجلهای چند روز پیش از این آوردند پیش من، دیدم هیأت وزرای زمان طاغوت و همۀ آن زمانهایی که بودند یک هیأت وزرایی بود که همه جزء مُلکها و سلطنهها و همه از آن طاغوتها بودند و یک تشکیلی کرده بودند که جامع بود بین اشخاصی که خائن بودند یا اگر خائن هم نبودند از طبقه بالای کشور بودند؛ یعنی، آن طبقۀ مرفه بالانشین. همین طور مرسوم شده بود از اول تا این زمان که باید حتماً آنهایی که به وزارت میرسند از تودۀ مردم نباشند؛ باید به قول خود آنها از طبقۀ ممتاز، ممتاز به نظر آنها، یعنی ثروتمند، یعنی یال و کوپالدار، یعنی اطرافیدار و دارای پارکهای بزرگ و زمینهای زیاد، تا این طور نبودند لیاقت نداشتند که در یک حکومتی وارد بشوند و اگر یک وقت ـ فرض کنید ـ از دستشان در میرفت و یکی که از آنها نباشد، وارد بشود، این یک امر نادری بوده است و شاید برای بازی دادن مردم بوده است، لکن امروز شما هر یک از اینهایی که متصدی کارها هستند وقتی ملاحظه کنید میبینید که از همین خود مردم هستند. رئیس جمهور یک شخصی است پسر بنیصدر همدانی، یک ملای همدان،[2]حالا هم که هستش از آن یال و کوپالدارها نیست و از خود مردم است. نخستوزیر[3]هم که میبینید که کسی است که در آن دوره آن قدر زجر کشیده است، از خود این مردم است و همین طور سایر اشخاصی که در این ارگانهای دولتی هستند. الآن ما نمیتوانیم بگوییم که یک دولتی
است و یک ملتی. الآن یک دولتی است که بعضی از آنها را خود مردم روی کار آوردند برای ادارۀ کشور، از خودشان است، مردم اینها را از خودشان میدانند. و لهذا، آن طوری که در سابق بود که هیچیک از مردم، الاّ آنهایی که در اطراف خود آنها بودند و برای چپاولگری و ابزار چپاول و چپاولگری بودند، تودۀ مردم، بازار، کارخانهها و کشاورزها و تودۀ جمعیت هیچ به آنها نظری نداشتند و آنها را از خود جدا میدانستند، آنها هم خودشان را از ملت جدا میدانستند، آنها هم وقتی که ـ فرض بفرمایید ـ بین مردم گاهی پیدا میشدند با آن دم و دستگاههای زیاد و افرادی که نگهبان آنها باشد و نگهدار آنها باشد و کالسکههای کذایی و اتومبیل کذایی و امثال اینها، آنها به مردم نظر استضعاف میکردند و اینها را کوچک میشمردند و مردم هم آنها را ظالم میدانستند و چپاولگر، امروز نه دستگاههای دولتی ما مردم را استضعاف میکنند و کوچک میشمارند ـ میگویند کابینۀ ما خود این مردم هستند و واقع هم همین است، مردم خودشان حاضرند در صحنه ـ و نه مردم اینها را یک جنس ممتاز و یک افراد والامقام میدانند، از خودشان میبینند و از خودشان میدانند. با مردم هم میروند و صحبت میکنند و میان مردم هستند. این از ویژگیهای این است که انقلاب، انقلاب مردمی است، نه انقلاب حزبی، نه انقلاب حکومتی، نه کودتای یک حکومتی، یا یک کسی بر ضد دیگری. خود مردم جمع شدند آن حکومت را کنار گذاشتند، یک حکومتی را سرجایش گذاشتند و خود مردم کمیته درست کردند. آن روزی که انقلاب به ثمر رسید و پیروز شد و محتاج بود کشور به حفظ انتظامات، خود مردم متکفل این شدند. یک دستهای به عنوان «پاسدار» مشغول فعالیت شدند و حفظ کردند کوچه و خیابان و بازار را و منزلهای مردم را، نه کسی به آنها گفته بود که بیایید این کار را بکنید. اینها چون از خودشان میدانستند کشور را، خودشان وارد صحنه شدند. شمایی هم که در سرتاسر کشور خودتان و رفقایتان انجمنهای اسلامی تشکیل دادید، این طور نبود که یک کسانی آن بالا بنشینند و بگویند که انجمن اسلامی درست کنید. خودتان احتیاج دیدید که باید یک کشوری که اسلامی است، همه چیزش اسلامی باشد، این احتیاجی که شما دیدید اسباب این شد که همان
طوری که پاسدارها مملکت را محتاج میدانستند به اینکه باید حفظ بشود، مشغول شدند، شما هم گفتید که باید چهرۀ اسلام حفظ بشود و در همه جا این معنا را قیام بر آن کردید.
لکن باید این مطلب را انجمنهای اسلامی سرتاسر کشور بدانند که با این انجمنهای اسلامی، اشخاصی هستند که دشمناند و با صورت دوست در بین شما وارد میشوند و میخواهند که انجمنهای اسلامی شما را به فساد بکشند. باید هر یک از شما توجه به این معنا داشته باشید که اینهایی که در انجمن اسلامی میخواهند وارد بشوند و فعالیت بکنند، زندگی قبل از انقلابشان چه بوده، یک ساواکی نباشد که حالا آمده باشد یک تسبیحی دستش گرفته باشد و یک ریشی گذاشته باشد و شما را بخواهد بازی بدهد، ببینید قبلاً این چکاره بوده، خانوادهاش چه خانوادهای است، خودش چه بوده است، تحصیلاتش کجا بوده؛ و چه بوده است فکرش، چه جور فکری بوده است. اینها را باید از قبل از انقلابشان ما شناسایی بکنیم. زمان انقلاب همه انقلابی هستند. الآن از اشخاصی که ـ فرض کنید ـ در ساواک بودند الان هم اینها میگویند که ما آن وقت هم مخالف بودیم با رژیم! حالا همه اظهار مخالفت با رژیم سابق میکنند، لکن عدهایشان هستند که نوکر همانها هستند و چشمشان را دوختهاند به اینکه دوباره آن آمال و آرزوهایی که داشتند، دوباره برگردد به حال خودش و این خیال خام را در سر خودشان میپزند و وارد میشوند در این ارگانهایی که جوانهای عزیز ما، متعهد ما، دارند خدمت میکنند و تشکیل دادند. اینها ممکن است که در اینها وارد بشوند و بدون اینکه شماها توجه بکنید، یک وقت توجه بکنید به اینکه به فساد کشیده شده این انجمن. انجمن اسلامی باید از افرادی باشد که خانوادهاش مسلم؛ خودش مسلم، زمان قبل از انقلابش آدم متعهد مسلم، بعد از انقلابش این طور، یک همچو افرادی باید باشند، نه اینکه هر کس آمد خواست وارد بشود و یک قدری هم ـ فرض کنید ـ که اظهار انقلابی بودن کرد و اظهار اسلام کرد، شما بازی
بخورید. باید با دقت افراد را بررسی کنید که مبادا ـ خدای نخواسته ـ در بین شما اشخاصی باشند که انجمن اسلامی را به تباهی بکشند و دنبال او صورت اسلام را در دنیا مشوّه کنند. این یک تکلیف شرعی ـ الهی است برای همۀ این ارگانهایی که یا به عنوان «انجمن اسلامی» یا به عنوان «کمیته» یا به عنوان «جهاد سازندگی». همۀ اینها خدمتگزار هستند و به عنوان خدمتگزاری در این کشور دارند خدمت میکنند، برای اینکه کشور را از خودشان میدانند، لکن توجه به این معنا لازم است که افراد انتخاب بشوند، خصوصاً، در انجمنهای اسلامی که اسم اسلام و انجمن اسلامی روی آن گذاشته شده است. باید درست، با کمال دقت، ملاحظه بشود و اگر فردی یا افرادی را دیدند که سوابق این، آن سوابقی که باید باشد نیست، آنها را وارد نکنند در این انجمنها، نه اینکه آنها را از جامعه طرد بکنند؛ کارهای دیگری جامعه دارد، بروند کارهای دیگر را انجام بدهند. لکن انجمن اسلامی که میخواهد بلندگوی اسلام باشد و میخواهد در هر جا اسلام را پیاده کند به افرادی که سابقاً، سوابقشان اسلامی نبوده، اطمینان نمیتوانید شما بکنید.
بنابراین، یکی از وظایف شما انتخاب افراد است؛ افراد مؤمن قبل از انقلاب و در زمان انقلاب، خانواده چه خانوادهای بوده و امثال ذلک. یکی هم قضیۀ عهدهداری شماست یک همچو محلی را، که در هر جا میگویید ما انجمن اسلامی داریم، این یک مسئلهای است که یک عهدهداری بر انسان تحمیل میشود. انسان وقتی که ادعا کرد که من مسلمانم، این عهدهدار کأنّه پیمانی است بین او و خدای تبارک و تعالی که به اسلام عمل کند و به اسلام معتقد باشد. شمایی که الآن میگویید ما «انجمن اسلامی» هستیم، انجمن اسلامی معلمین، انجمن اسلامی ارتش، انجمن اسلامی فلان اداره، فلان کارخانه، باید خودتان توجه به این معنا بکنید که مبادا ـ خدای نخواسته ـ از افراد جوانی که تجربهشان کم است از اینها یک وقت یک حرکاتی صادر بشود، یک چیزهایی واقع بشود که برخلاف مقاصد اسلام باشد. انجمن اسلامی در همه جا خوب است، لکن نه به
این معنا که در هر جا که رفتند، بخواهند قدرت به دست بگیرند؛ به این معنا که هر جا رفتند بخواهند ارشاد بکنند مردم را. یک مدرسه باشد، در یک جایی که ـ فرض بفرمایید ـ پیشتر نبوده است. این شمایی که انجمن اسلامی معلمین هستید باید معلمین را ارشاد بکنید به اینکه راه و روش باید چه باشد. آنهایی که انجمن اسلامی در ارتش هستند، آنها هم تبلیغ باید بکنند، ارشاد باید بکنند، اما دخالت نظامی نباید بکنند.
و من به همۀ شماها و به همۀ ملت ایران اطمینان میدهم که مادامی که شما توجهتان به اسلام است و مادامی که خودتان در صحنه حاضر هستید،[پیروز میباشید]همان طوری که الآن هستید و الآن جنگ وقتی که در ایران بپاشد و تحمیل شد بر ایران میبینیم که سرتاسر کشور مردم حاضر هستند درصحنۀ جنگ، آن که پشت جبهه هست خدمت میکند به جنگجویان و آنهایی که در آنجا هستند با کمال جدیت و اخلاص و با روحیۀ بزرگ مشغول فعالیت هستند و بحمداللّه در این روزهای اخیر هم، پیروزیهای چشمگیری به دست آوردند. باید شماها که در پشت جبهه هستید توجه کنید که تقویت کنید روحیۀ ارتش را، روحیۀ پاسداران را، و روحیۀ همه رزمندگانی که در آنجا هستند، چه از جهاد سازندگی و چه از تودههای مردم و عشایر. باید همان طوری که تا حالا پشتیبانی اظهار کردید، از این به بعد هم حاضر باشید و پشتیبانی خودتان را از این قوای مسلح اعلام کنید و عمل کنید و همین طور راجع به جنگزدهها، همان طوری که تاکنون مشغول بودید به اینکه همراهی کنید، از این به بعد هم همراهی کنید و نگذارید به این جنگزدههایی که از خانمانشان آواره شدند، بد بگذرد.
من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی همۀ ما را و همۀ شما را و همۀ ملت را موفق کند که به اسلام وفادار باشیم و عمل کنیم.
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته