صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان اعتراض شدید به عدم بهبود و اصلاح امور در زمینههای گوناگون کشور
- محل تهران، حسینیۀ جماران
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع اعتراض شدید به عدم بهبود و اصلاح امور در زمینههای گوناگون کشور
-
حضار
حضار: کروبی، مهدی (سرپرست بنیاد شهید) و خانوادههای شهدای انقلاب ـ پرسنل سپاه پاسداران انقلاب و مربیان آموزشی و عملیاتی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
در آستان سالروز ولادت پربرکت حضرت مهدی ـ ارواحنا له الفداء ـ این عید سعید بزرگ را بر همۀ مسلمین و بر همۀ مستضعفان جهان و ملت شریف ایران و شما برادرهای عزیز و خواهرهای محترم تبریک عرض میکنم و سلامت و سعادت تمام مسلمین را و تمام مستضعفین رادرمقابل مستکبرین از خداوند تعالی مسئلت میکنم. من بعد از پانزده خرداد که از حبس بیرون آمدم و مطلع شدم بر وقایعی که در ایران اتفاق افتاده بود و بعد هم که به قم آمدم و مواجه شدم با بعض کسانی که عزیزان خودشان رااز دست داده بودند، گمان نمیکردم که دنبالۀ این معنا برای من، این صحنههایی که حالا میبینم باشد. من آن وقت مجروحین و شهدای پانزده خرداد را به اسم اینکه یک واقعۀ تاریخی بزرگ واقع شده است ـ گرچه یک بار سنگینی به عهدۀ من بود و وقتی مواجه میشدم با بعضی از کسانی که عزیزان خودشان را از دست داده بودند، یک حال انفعال باید بگویم برای من دست میداد ـ من نمیدانستم که بعد از پانزده خرداد هم ما مواجه خواهیم شد با یک همچو صحنههایی و با یک برادران عزیزی، خواهران محترمی که عزیزان خودشان را از دست دادهاند و ما مواجه باشیم با خانوادههای شهدا، خانوادههای مصدومین و مضروبین و خود آنها. گرچه این یک مشتی از خروار است و در سراسر ایران این مسائل هست و من باید از همۀ شما عذر بخواهم به اینکه ما نتوانستیم و نمیتوانیم این
مصیبتهایی که شماها تحمل کردید و مصیبت برای همۀ ملت هم بوده است، نمیتوانیم ما جبران بکنیم. ما عاجزیم از اینکه به شماها تسلیت بدهیم؛ لکن در آستان تولد حضرت مهدی ـ ارواحنا له الفداء ـ به ایشان تسلیت عرض میکنم و از خدای تبارک و تعالی میخواهم که ظهور مسعود ایشان را نزدیک کند و تشریف بیاورند و ما هم جمال او را ببینیم و ایشان هم در میان ما، شماها را از نزدیک ببینند، گرچه ایشان مطلعند بر مسائل و مصائب. ما مرهون زحمتهای شماها و عزیزان شماها هستیم و همۀ ملت ایران مرهون این جوانهایی که با مشت گره کرده نهضت را به اینجا رساندهاند و بازهم حاضرند[هستند]. لکن من نمیدانم که آیا از این قشرهایی که امروز هم مخالفت با نهضت میکنند چه باید بپرسیم. اینها شما را دیدهاند؟ اینها بیاطلاعند از اینکه به شماها چه مصیبتهایی وارد شده است. اینهایی که طرفداری از رژیم سابق میکنند، این قلمهای مسمومی که با نوشتههای خودشان میخواهند این انقلاب راعقب بزنند و شکست بدهند، اینها هیچ وقت به فکر این افتادهاند که این شهدا، این خانوادههای شهدا در سرتاسر کشور ما، که عزیزهای خودشان را از دست دادهاند، به آنها چه میگذرد؟ اینها چه میگویند؟ اینها چه میکنند؟ اینها برای کی با شماها مقابله میکنند و معارضه؟ و آیا این ادارات دولتی، وزارتخانهها و همۀ گروههایی که در ادارۀ این مملکت مشغول هستند، جواب شماها را چه میدهند که باز هم در عین حالی که سفارش شده است که این کاغذبازیهای مزخرف را و این کارهای ضدانقلابی را نکنید، باز میشنویم که حتی برای شما کارشکنی میکنند؛ اینها چه میگویند؟ اینها چه هستند؟ اینهایی که در رأس هستند، چطور توجه به این مسائل ندارند؟ چطور آقای رئیس جمهور دخالت در این امور نمیکند؟ چطور شورای انقلاب در این امور رسیدگی نمیکند؟ چه شده است اینها را؟ به کارهای دیگر مشغولند اینها؟ ما مرهون اینها هستیم. اینها بودند که شما را به این مسندها نشاندند. اگر اینها نبودند، نه من اینجا بودم، نه شما آنجا بودید، نه آنها آنجا و نه دستجاتی که مخالفت با این نهضت میکنند در اینجا. آنها که مخالف نهضت هستند حسابشان علی حده است، اما شمایی که با نهضت هستید و در امور این کشور دارید دخالت میکنید، ادارۀ این مملکت دست
شماها هست. چطور است که شما رسیدگی به این ادارات نمیکنید؟ و این وزارتخانهها، این وزرایی که اشخاصی تحت ادارۀ آنها هست و باز هم از این اشخاصی که از رژیم سابق ماندهاند هست، اینها چه میگویند؟ به اسلام عقیده ندارند؟ یا عرضه ندارند؟ نمیتوانند این اشخاصی که کارشکنی برای این افراد میکنند، برای این معلولین حتی کارشکنی میکنند و برای این شهدا کارشکنی میکنند، نمیتوانند اینها، نمیفهمند اینها که باید اینها نشود؟ نمیدانند که ایران مرهون اینهاست؟ نمیدانند که رژیم منحوس شاهنشاهی رااینها از بین بردند و شما را به اینجا رساندند؟
این چه وضعی است در این مملکت؟ همه که نمیشود، همیشه نمیشود که با حرف مردم را قانع کرد. باز هم آرمهای شاهنشاهی در کاغذهایشان هست. من نمیفهمم که اینها چه اشخاصی هستند. باز هم مریضخانهها، مریضخانۀ بنیاد فلان هست در ایران. باز هم تذکرهها، تذکرههای شاهنشاهی است. باز هم کاغذهای اداره، کاغذهای شاهنشاهی است. اگر شاهنشاهی هستید، خوب بگویید تا ما تکلیفمان را با شما تعیین کنیم. تا من بگویم ملت باشما چه کند و اگر نیست، چرا این آرمها را برنمیدارید؟ چرا این اشخاصی که در این ادارات مشغول فساد هستند، چرا اینهایی که مشغول هستند که جوانهای ما را تباه کنند، در این ادارات تصفیه نمیکنید؟ من نمیدانم این مملکت وضعش چیست؟ بیست سال است که این ملت، ملت محروم دارد زحمت میکشد، کشته میدهد. پانزده خرداد آنقدر کشته داد، و بعد هم هی پانزدههای خرداد برای ما پیش آمد. این همه اینها به شهادت رسیدند. ما تا کی باید مواجه با این چهرههای افسرده باشیم؟ ملت ایران تا کی باید منتظر باشند که شماها از آن گرفتاریهایی که میگویید داریم در ادارات، بیرون بیایید؟ تا کی صبر کند ملت ایران و تا کی شما میخواهید اصلاح کنید امور را؟ یک سال و نیم بیشتر گذشته است از این انقلاب و باز آرمهای شاهنشاهی هست. اگر شاهنشاهی هستید بگویید. اگر تا ده روز دیگر، تا ده روز دیگر، در یکی ازاین چیزهایی که از ادارات
صادر میشود، عکس همان آرمهای شاهنشاهی باشد و اسم آنها باشد، من با ملت میگویم که با شماها آن رفتار کند که با شاهنشاه کرد. ما هی سکوت میکنیم، هی میخواهیم مطالب را خودشان حل بکنند. معذلک، به فکر این حرفها کم هستند. چرا به فکر نیستید؟ چرا شورای انقلاب به فکر این مطلب نیست؟ چرا رئیس جمهور به فکر این افراد نیست؟ این امور نیست؟ به آن حرفهایی که میزنید، یک قدری هم عمل کنید. شما همه مخالفید با شاهنشاهی. رأس شما، آنهایی که در رأس هستند که من میشناسمشان، آنها همه مخالفند با این وضع. مخالفند با اوضاع سابق. اسلامی هستند. لکن مسامحه میکنند. من نمیفهمم این مسامحه چیست؟ در همین دو سه روز برای من یک چیزی آوردند که تذکرهای بوده است که همان آرم شاهنشاهی و همان کثافتکاریها[را داشت]. در وزارت خارجه و در همۀ وزارتخانهها و همۀ مراکز، باید اصلاح بشود این امور؛ نمیشود اینطور. اگر عاجزند کنار بروند تا ما افرادی پیدا بکنیم که عاجز نباشند و اگر عاجز نیستند چرا عمل نمیکنند؟
من از شماها عذر میخواهم. من از ملت ایران عذر میخواهم. من از ملت ایران عذر میخواهم. من از این مادرهایی که بچههای خودشان را از دست دادند معذرت میخواهم. من از این برادرهایی که عزیزان خودشان را دادند، از دست دادهاند، معذرت میخواهم. من از این ارتشیهایی که جوانان خودشان را از دست دادهاند، از این پاسدارها که جوانهای خودشان را از دست دادهاند و برادران خودشان را، معذرت میخواهم که عُرضۀ این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدی ـ سلاماللّه علیه ـ من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت میخواهم. من از پیشگاه ولی عصر امام مهدی ـ سلاماللّه علیه ـ معذرت میخواهم. من از پیشگاه ملت ایران معذرت میخواهم. من از شما برادران، برادران ارتشی، برادران پاسدار، برادران ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در راه اسلام جوانهای خودشان را دادند، معذرت میخواهم. ما نتوانستیم برای شما کاری
انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازی هستیم. ما باز گرفتار آرمهایی شاهنشاهی هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهی است. وزارتخانههای ما، وزارتخانههای ما باز وزارتخانههای طاغوتی است و ما نتوانستیم اینها را اصلاح کنیم. باید به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح میکنیم.
خداوندا! ملت ما را، ملت مظلوم ما را از همه گرفتاریها نجات بده. خداوندا! کسانی که دستاندر کار هستند، قوای تقنینی، قوای اجرایی، قوای قضایی و کسان دیگری که در رأس این امور هستند، توفیق بده که بتوانند عمل کنند. خدایا! به این اشخاصی که با قلم خودشان، با قدم خودشان و با نطقهای خودشان، کارشکنی برای این نهضت اسلامی میکنند، هدایت کن. آنها را به آغوش ملت برگردان.عطوفت به آنها عنایت کن که بفهمند در مقابل این همه مصائب چه دارند میکنند. خداوند شما را و همۀ ملت ایران را در محضر مبارک امام زمان ـ ارواحنافداه ـ آبرومند کند. شما غم نداشته باشید که پشتبیان شما خداست و امام عصر ـ سلاماللّه علیه ـ در محضر او واقع شد همۀ این امور. خداوند انشاءاللّه به همۀ ملت اسلام در سراسر دنیا و به ملت شریف ما قدرت عنایت فرماید که ما و ملتها بتوانند مقاصد اسلامی را پیاده کنند. خداوند به همۀ ما قدرت بدهد که در مقابل شیاطین و در مقابل کسانی که مخالف اسلام و مقاصد اسلام هستند، با قدرت ایستادگی کنیم.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته