صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان حدود آزادی در جمهوری اسلامی
- محل تهران، شمیران، دربند
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع حدود آزادی در جمهوری اسلامی
-
حضار
آلاحمد، شمس (سردبیر روزنامۀ اطلاعات)
بسماللّه الرحمن الرحیم
من با خانوادۀ شما سابقه دارم. با مرحوم پدر شما آقا سیداحمد، و با مرحوم آقا سید محمدتقی ـ خدا رحمتش کند که در خدمت اسلام فوت شد ـ سوابقی دارم. منتها آقای جلالآل احمد را جز یک ربع ساعت بیشتر ندیدهام. در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقایی در اتاق نشستهاند و کتاب ایشان ـ غربزدگی ـ جلو من بود. ایشان به من گفتند چطور این چرت و پرتها پیش شما آمده است. ـ یک همچنین تعبیری ـ فهمیدم که ایشان جلالآل احمد است. معالأسف دیگر او را ندیدم. خداوند او را رحمت کند. شما را هم در تلویزیون گاهی میبینم.
[آقای شمس آلاحمد در پاسخ امام گفت: من سعادت داشتم یک بار در مجلس بزرگداشتی که برای مرحوم پدرم در قم به سال 41 گذاشته بودید، و یک بار دیگر نیز خدمتتان رسیدم.
]امام خمینی، در ادامه فرمودند:]
شما بهتر میدانید این اطلاعات و این کیهان وضعشان در سابق چطور بود، و حالا چگونه میباشد. معالأسف همانطور که شما میدانید ما مبتلا به یک طایفۀ روشنفکر غربزده هستیم که هر اصلاحی در کشور بخواهد بشود نمیگذارند. در گذشته شاه نمیگذاشت، حالا اینها. اینان ولو همانها نباشند اما کار آن را میکنند. اگر ما بخواهیم یک روزنامه را بگوییم که به خط ملت باشید، تو روزنامهای هستی که از ملت هستی و ملت هر چه میخواهد شما باید در روزنامههایتان بنویسید، تا یک همچون صحبتی میشود و یک روزنامهای که برخلاف مقاصد ملت و مقاصد اسلام است، و بی اذن هم منتشر
میشده، جلویش گرفته میشود یکدفعه میبینیم در روزنامهها آن طایفه از روشنفکران شروع میکنند به اعتراض که خیر. خوب قلم آزاد است، اما هر قلمی ؟! بیان آزاد است، اما هر بیانی؟! یک بیان است که یک مملکت را به دامن ابرقدرتها میاندازد. آیا این بیان آزاد است؟! این را ما بگوییم آزادی، که مملکت ما را به فساد بکشید؟! یک قلمی است که با صهیونیسم و امثال اینها روابط دارد. یک روزنامهای که با بودجۀ آنها اداره میشود و خودشان تیراژی ندارند تا خود را اداره کنند. ما باید به اینها بگوییم آزاد هستید؟! کجای دنیا یافت شده که یک انقلابی بشود و اینهمه روزنامه داشته باشد؟ همۀ روزنامهها را میبستند و یک، روزنامۀ ارگان خود حزب، مثلاً یا خود دولت را میگذاشتند باشد. کجای دنیا اینطور آزادی به مردم داده بودند که به مجرد اینکه انقلاب پیروز بشود همه به میدان بیایند و هر چه میخواهند به هر کس بگویند، و تا پنج ـ شش ماه هم هیچ کس به کسی حرف نزد، تا فهمیدند به اینکه اینها یک دستهای هستند در داخل که با خارج مرتبط میباشند، و بر ضد کشور و مصالح کشور دارند عمل میکنند. باز هم ما بگوییم که شما آزادید؟! فقط به واسطۀ کلمۀ آزادی! باید حدود آزادی آن چیزی باشد که ملت میخواهد. نه اینکه بر خلاف ملت آدم آزاد است. خوب من آزادم، یک تفنگ هم دستم هست بزنم یک کسی را بکشم. این چه آزادی است؟ آزادی موازین دارد، و بحمداللّه شما اینطور که من تا حالا دیدهام و حرفهای شما را شنیدهام از روی میزان حرف میزنید. حالا که در مؤسسۀ اطلاعات وارد شدهاید باز هم همان میزانی که از آزادی پیش شما هست و همان میزانی که در نشریات میباشد، که باید نشریات در خدمت این ملت باشد، و نه بر ضد ملت، با کمال قدرت و پشتکار مشغول شوید. شما قدرتش را دارید. به شما کسی نمیتواند بگوید مرتجع هستید.دیگران اگر بخواهند کاری بکنند، ممکن است ارباب قلم یک همچون حرفی را به او بزنند. اما نسبت به شما نمیتوانند این حرف را بزنند. شما با قدرت عمل کنید و این عناصری که بر ضد مسیر نهضت و انقلاب و مصالح کشورند تصفیه و پاکسازی نمایید. خداوند ان شاءاللّه شما را موفق کند.