صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان سرنوشت جهان اسلام، بسته به انقلاب ایران
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع سرنوشت جهان اسلام، بسته به انقلاب ایران
-
حضار
حضار: افسران نیروهای سه گانه ارتش پاکستان
بسم اللّه الرحمن الرحیم
چه سعادتی داشتید که مشرف شدید به مکه معظمه مرکز وحی، و به مدینه منوره مرکز رسالت. خداوند از شما برادران به طور شایسته این زیارتها را قبول فرماید[1]، ما با همه ملتهای مسلم برادر هستیم. و در شادی و غم آنها شریک هستیم. و امید این را داریم که آنها هم با غمها و شادیهای ما شریک باشند. امروز ملت ما مقابل است با قدرت شیطانی بزرگ که در طول سیصد سال این اجانب بر ما ملتها، بر ملتهای مسلمین، بر ملتهای شرق حکومتهای غیرمشروع کردهاند و در طول پنجاه سال هم در حکومت این رضا خان و محمدرضا به این ملت با دست آنها ظلم و خیانت کردند. و جنایات آنها اخیراً بالا گرفت. و این جنایات به پشتیبانی از ابرقدرتها، خصوصاً امریکا بود. به طوری که تحمل دیگر از این ملت ما برداشته شد. و به اتکا به خدای کریم و اسلام، با وحدت کلمه نهضت کردند و نظام شاهنشاهی را که یک نظام پوسیدۀ غیرقانونی بود به هم زدند، و جمهوری اسلامی را در اینجا برقرار کردند. و در این حال که ما مشغول هستیم برای سازندگی، خرابیهایی که در طول این تسلط وحشتانگیز اجانب بر ما و تفالههای آنها که در این کشورها حکومت میکردند، امروز مواجه شدیم با دولت امریکا. و ما امیدواریم که ملتهای برادر ما، ملتهای اسلامی، که همانطور که ما گرفتار بودیم بر ظلم و تعدی اجانب، آنها هم گرفتار
بودند، امروز که ملت ما قیام کرده است آنها هم قیام کنند. و موجب خرسندی است که پاکستان قیام کرده است. و الآن که من روزنامه را تیترش را دیدم، دیدم که نوشته است که تمام پاکستان بر ضد امریکا قیام کرده است. و دانشگاهها ـ ظاهراً نوشته بود که ـ سه روز تعطیل شده است. و این یک مژدهای بر ملت مظلوم ما هست که تنها نیست.
مسلمین باید با هم ید واحده باشند. «هُمْ یَدٌ واحِدةٌ علی مَن سِواه». اینها باید دست واحد باشند. مجتمع باشند. یک باشند. خودشان را از هم جدا ندانند. مرزها را اسباب جدایی قلبها ندانند. مرزها جدا، قلبها با هم. مسلمین دارای قدرت بسیار هستند، و دارای خزاین بسیار. چنانچه با هم مجتمع بشوند، چنانچه مسلمین با هم اتحاد پیدا کنند، با حفظ مرزهای خودشان، لکن قلبهایشان با هم متحد بشود، اینها جمعیت بسیار کثیری هستند؛ یک میلیارد جمعیت. شاید الآن بیشتر باشند. و خزاین بسیار دارند. و احتیاج به هیچ کشوری ندارند. و همۀ کشورها تقریباً به آنها محتاج هستند. معالأسف در اثر تبلیغات سوئی که در طول تاریخ شده است، و مردم را از این ابرقدرتها ترساندهاند. تبلیغات خود آن ابرقدرتها این بوده است که ملتهای ما را، ملتهای شما را از اینها بترسانند. به طوری که ما گمان بکنیم که این ابرقدرتها آسیبپذیر نیستند، اگر ملتی نفس بکشد، آنها نفسش را خفه میکنند. لکن ما دیدیم که اینها تبلیغاتی بود که صحیح نبود. و قدرتهای بزرگ هم با مقدرات یک مملکت وقتی که خود ملت با هم مجتمع شدند نمیتوانند بازی بکنند. و ما اتکال به خدا داریم. اتکال به اسلام داریم. پشتیبانی ما اسلام و خداست. و امید این را داریم که همۀ ملتهای اسلامی به ما بپیوندند.
در این نزاعی که، مبارزهای که الآن بین کفر و اسلام است، این منازعه بین ما و امریکا نیست، بین اسلام است و کفر. چنانچه غلبه کنند خدای نخواسته اینها بر نهضت ما ـ که نخواهند کرد ـ این غلبه، غلبه بر اسلام است. غلبه بر مسلمین است. باید همۀ مسلمین
بدانند که مقدرات ما الآن تنها نیست که بین وجود و عدم است. مقدرات اسلام، مقدرات همۀ مسلمین است. همۀ مسلمین در این مسئله با هم باید شرکت کنند. که اگر این نهضت خدای نخواسته به سستی گراید یا از بین برود، حساب شرق، حساب تمام شرق و خصوصاً مسلمین[را]به تباهی خواهند کشید. من از همۀ ملتهای اسلامی، از همۀ مسلمین، از همۀ ارتشهای اسلامی، از همۀ قوای انتظامی اسلامی، از همۀ رؤسای جمهور ممالک اسلامی میخواهم که با این نهضت ما همراه باشند. با این مقابلهای که مابین کفر و اسلام است، نه مابین ایران و امریکا. مابین تمام کفر و تمام اسلام است. مسلمین بپاخیزند. برخیزند و در این معارضه پیروز شوند. و پیروز خواهند شد. و از این طبلهای میان تهی نترسند. نترسند که امریکا یک قدرت بزرگ است، «یک قدرت شیطانی است و میتواند که با یک روز همه را به هم بزند»! اینها تبلیغات است. امریکا نمیتواند این کار را بکند.
در مقابل مسلمین نمیتواند امریکا خودنمایی کند. دنیا توجهش الآن به این مبارزه است. دنیا الآن توجه به این دارد که در این مبارزه چه خواهد شد. و خود مملکت امریکا در آن اختلاف واقع شده است. سیاههای امریکا که در تحت ظلم امریکا بودند الآن آنها هم موافقت با ما دارند. و ممکن است آنها هم قیام بکنند. باید مسلمین در یک همچه موقع حساسی که ما مقابل ایستادیم در مقابل امریکا و در مقابل دسایس شیطانی او، با ما موافقت کنند. با ما همراهی کنند. ما و خود را از هم بدانند. مملکت ایران را با سایر ممالک، با پاکستان، با عراق، با اندونزی، با تمام این ممالک اسلامی یک بدانند. و همه قیام کنند. و همه تظاهر کنند در مقابل این ظلمی که این شخص[2]به ما دارد میکند.
یک نفر مجرمی[3]که پنجاه سال خانههای این مملکت را سوزانده است، مردم این مملکت را به حبس انداخته است، قتلهای زیاد، قتلعامهای زیاد کرده است، و
سنگفرشهای خیابان ما را، اسفالتهای خیابان ما را رنگین کرده است با خون جوانهای ما، ذخایر ما را برداشته و دزدیده و برده است، اینها بردهاند پناه دادهاند یک همچه مجرمی را. و مخالف همه قوانین دنیاست که هر مجرمی که در یک جایی جرم کرد باید در محل خودش، در همان جایی که جرم کرده محاکمه بشود. اینها با یک انگیزههای بچگانه این را بردهاند نگه داشتند. و حالا هم که ما مطالبۀ آنها را میکنیم، ما را میترسانند از کشتیهایشان که آمدند در آبهای نزدیک آبهای خلیج، و از طیارههاشان و از اینها. ما از چه میترسیم؟ ما از طیارههای اینها میترسیم؟ ما از کشتیهای اینها میترسیم؟
ما اشخاصی هستیم که در این راه، شهادت را سعادت برای خودمان میدانیم. ملت ما الآن هم از من میخواهند که دعا کنم که شهید بشوند. ملتی که شهادت را میخواهد او را از چه میترسانند؟ او را از مردن میترسانند؟ اینها شهادت را شرف خودشان میدانند. آنها ما را از مردن میترسانند؟ مردن برای آنها ترس دارد که قائل نیستند به ماورای طبیعت. کسی که خدا را میشناسد، کسی که قیامت را اطلاع دارد ...، کسی که اعتقاد دارد به ماورای طبیعت، این از چه میترسد؟ امریکا اشتباه میکند. آقای کارتر اشتباه میکند که خیال میکند که میتواند یک همچه کاری بکند. دنیا نمیگذارد که او همچه کاری بکند. خود ملت امریکا نمیگذارد که او این کار را بکند. مگر یک کار آسانی است برای امریکا که بیاید و ملت ما را قتلعام کند. یک کاری نیست که او بتواند این کار را بکند. بر فرض اینکه بتواند، ملت ما با چنگ و دندان آنها را نابود خواهند کرد. و جوانهای ما الآن اعلام کردهاند که اگر اینها یک وقت بخواهند یک همچه کاری بکنند، ما سفارتخانه را با هر کس در آن هست منفجر میکنیم. و اگر یک همچو بشود ما نمیتوانیم این جوانهایی که الآن در غرور جوانی هستند و ظلم دیدند، آنها را کنترل کنیم. ما نمیتوانیم جلوی یک ملتی را که پنجاه سال ظلم دیده است و پنجاه سال و بیش از سی و چند سال از یک آدمی ظلم دیده است، از یک آدمی قتلعامها دیده است، برادرها را کشتهاند، پدرها را
کشتهاند، زنها و شوهرهایشان از بین رفته است، یک همچو ملتی را ما نمیتوانیم کنترل کنیم، که اگر امریکا بخواهد یک غلطی بکند، مردم بنشینند همینطور نگاه کنند که آقا بیایند و چتربازهایشان بیایند. امتحان کنند، بیایند ببینند چطور میتوانند این کار را بکنند؟ تمامشان را از بین خواهیم برد. و خودمان هم کشته میشویم. آنها را هم از بین میبریم.
شما برادرها سلام مرا به ارتش خودتان به آقای ضیاءالحق[4]، برسانید. و از قول من به آنها بگویید که برادرهای شما در مقابله کفر گرفتار هستند. شما قیام کنید. ارتش پاکستان قیام کند در مقابل یک همچو ظلمی که الآن دارد به برادرهایشان میشود. یک همچو قیامی که الآن ما کردیم، در مقابل کفر است. این نسبت به مقدرات شما هم تأثیر دارد. کسی خیال نکند که اگر ایران شکست بخورد، خودش باقی میماند. اگر ایران شکست بخورد شرق شکست خورده است. اگر ایران شکست بخورد مستضعفین شکست خوردهاند. باید همه با هم متصل، متحد، با هم قیام کنیم و این جرثومۀ فساد را از تاریخ بیرون کنیم. و لااقل از ممالک خودمان اینها را برانیم که دیگر فکر اینکه بیایند در اینجا، مستشارهایشان بیایند در اینجا، مأمورینشان بیایند در اینجا، چپاولگرانشان بیایند در اینجا و ما را چپاول کنند، این فکر را از سر آنها باید ما بیرون کنیم و بیرون میکنیم این فکر را از سرشان.
خداوند انشاءاللّه به شما همۀ برادرها سلامت بدهد. عزت بدهد. عافیت بدهد. خداوند اسلام را تقویت کند. خداوند لشکر مسلمین را تقویت کند. خداوند رؤسای مسلمین را که علاقهمند به اسلام هستند، خدمت به مسلمین میکنند، آنها را حفظ کند.