صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان راه حل برای اساسیترین مشکلات مسلمانان
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع راه حل برای اساسیترین مشکلات مسلمانان
-
حضار
حضار: ایرانیهای مقیم کویت
بسم اللّه الرحمن الرحیم
من از خواهران و برادرانی که زحمت کشیدهاند و از کویت تشریف آوردهاند و با ما مواجه و روبرو شدند تشکر میکنم، و دعاگوی همه هستم. ما آنچه که میخواهیم این است که اسلام با تمام محتوایی که دارد، که آن محتوا یک میوۀ شیرینی است که هر کس آن را بچشد به لذّات ابدی میرسد، میخواهیم که در تمام قشرها و در تمام آن طرف از ممالک اسلامی این حقیقت، این نور، این اسلام عزیز، با محتوای بسیار عزیز، پیاده شود؛ بلکه آرزو این است که از سرحَدّات ممالک اسلامی به جاهای دیگر انشاءاللّه سرایت کند و امید است که بیرق پر افتخار اسلام در تمام نقاط ارض به اهتزاز درآید. لیکن شرط تحقق این مطالب این است که مسلمین وضع خودشان را تغییر بدهند؛ دولتهای اسلامی هم وضع خودشان را تغییر بدهند. دولتهای اسلامی معالأسف اکثراً با مردم به خشونت و به حکومت رفتار میکنند و از این جهت، مردم هم به آنها پشت میکنند. اگر برای حکومتها مشکلی پیدا بشود، مردم بیتفاوت هستند؛ بلکه شاید تأیید بکنند آن مشکلات را.
یک کلمه با دولتها هست و یک کلمه با ملتها. با دولتها این است که عبرت بگیرند از
دولت سابق ما، و از دولت فعلی ما. دولت سابق ما که مردم به او پشت کرده بودند و او با تمام قدرت مردم را سرکوب میکرد؛ و بالاخره به آنجا رسید که خود ملت با مشتهای گره کرده بر توپ و تانکهای آنها غلبه کرد و در عین حال که یک ارتش قوای انتظامی شیطانی داشت و تمام ابرقدرتها، بلکه تمام قدرتها، پشتیبان او بودند، چون ملت با او نبود و مخالف او بود، با همۀ کوششها نتوانستند او را نگه دارند.
و حالا را ملاحظه کنند که هر مشکلی که برای دولت پیش بیاید، ملت قدم میگذارد جلو برای حل او. در مشکل کردستان ملاحظه کردید که تمام قشرهای ملت، بلکه مسلمین جاهای دیگر، بلاد دیگر، مسلمین خلیج، جاهای دیگر، همه آمادگی خودشان را برای پشتیبانی و برای سرکوبی اشرار اعلام کردند و ما دیدیم احتیاج به بسیج عمومی نیست، خود قوای انتظامیه آنها را سرکوب میکنند، از این جهت خواهش کردیم از آنها که دست نگه دارند. آن طرز حکومت با این طرز حکومت، این دو تا، را باید حکومتها به نظر بیاورند. آن طرز حکومت که اگر مشکلی پیدا بشود، مردم به مشکلات میافزایند. و این طرز حکومت که مردم حکومت را از خودشان میدانند، و همان طور که از عائلۀ خودشان دفاع میکنند؛ از حکومت خودشان دفاع میکنند. اگر همۀ حکومتهای اسلامی، بلکه همۀ حکومتهای جهانی، این طور بشوند که با مردم تفاهم داشته باشند.
مسلمین ملاحظه بکنند، حکومتهای اسلامی ملاحظه بکنند، حکومت صدر اسلام را[که]صدر اسلام وضع حکومت چه طور بود. پیغمبر اسلام ـ صلیاللّه علیه و آله و سلم ـ با مردم چه طور رفتار میکرد در عین حالی که با کفّار، وقتی که نمیشد هدایتشان بکنند و توطئهگری میکردند، با خشونت رفتار میکرد؛ با ملت چه طور رفتار میکرد؛ یک پدر مهربان و بالاتر از یک پدر مهربان بود. امیرالمؤمنین چه طور در زمان خلافت، که یک خلافتی بود که سرتاسر ممالک اسلامی، که در آن وقت از حجاز و مصر و ایران و
عراق و سوریه و یمن و همۀ اینها از اروپا هم یک مقداری بود، این مرد بزرگ در عین حالی که سیطره بر همۀ این ممالک داشت، با مردم چه طور رفتار میکرد؛ با ضعفا، با مستضعفین، چه جور رفتار میکرد؛ زندگی خودش چه طور بود. البته او یک مردی بود که معجزه بود، کسی نمیتواند مثل او باشد، لکن حکومتها میتوانند عبرت بگیرند که تعدیل کنند کار خودشان را، آن طور حکومت میکرد، ملت هم با او آن طور بودند. الآن مشهود است این در ایران؛ حکومت از خود مردم است، به مردم تعدّی نمیکند، خیرِ مردم را میخواهد، مردم هم خیر او را میخواهند؛ پشتیبانش هستند. اگر همۀ حکومتها سیرۀ خودشان را تغییر بدهند و با مردم این طور باشند، این حل یک مشکل میشود و آن حل مشکل حکومتهاست.
یک مشکل دیگر عدم رابطۀ بین ملتهاست. ملتها با هم روابطشان یا هیچ نیست، یا کم است. تمام مؤمنین به حسب فرمان خدا برادرند؛ برادرها باید از حال برادرها مطّلع باشند. برادرها باید مشکلات برادرشان را حل کنند. اسلام در عین حالی که نقشۀ این مطلب را، که تفاهم بین همۀ قشرها باشد، کشیده است، و آن مسئلۀ حج است، فریضۀ حج که تمام کشورهای اسلامی را موظف کرده است که افراد مستطیعشان بروند به مکه، آنجا هم مواقف متعدده فراهم کرده اسباب را که تفاهم باشد، مسلمین معالأسف غفلت دارند. اگر دولتها بخواهند یک مجلسی را از دویست نفر آدم از بلاد مختلفه جمع بکنند، چه زحمتها و چه خرجها باید تحمل کنند تا اینکه دویست نفر جمع بشود در یک نقطهای بخواهند که یک محفلی در آن نقطه درست کنند، خدای تبارک و تعالی یک محفل چندین میلیونی برای مسلمین تهیه کرده است و گفته است بروند همه در آنجا، و همه هم برادرند. مؤمنها اِخوه هستند، برادرند، و چنانچه این برادرها به حال هم رسیدگی نکنند، این قصور از اسلام نیست؛ قصور از ماست.
اگر ما آن مواقفی که اسلام قرار داده است و مردم را هدایت کرده است به آن
مواقف، آن مواقف را حفظ کنیم، اسلام پیش میرود؛ ممالک اسلامی مشکلاتش حل میشود؛ دیگران به ما نمیتوانند طمع کنند؛ یک میلیارد جمعیت مسلم، اسیر یک مشت اشخاص یا دولتهای کذا نمیشوند. یک میلیارد جمعیت با داشتن خزائن ـ با داشتن خزائن زیرزمینی ـ و با داشتن پشتوانۀ ایمان، ایمان به خدا، یک همچو قدرت بزرگ مادی و معنوی که برای هیچ جا نیست برای مسلمین هست، اگر استفاده نکنند، خودشان قصور یا تقصیر کردهاند. مسلمین باید وضع خودشان را تغییر بدهند.
و من یک پیشنهادی در چند روز پیش از این کردم که اگر این پیشنهاد را عمل بکنند، این اسباب این میشود که روابط انشاءاللّه کمکم پیدا بشود. و او ایجاد یک «حزب مستضعفین»، تمام مستضعفین دنیا، اعم از مُسْلم و غیر مُسْلم ـ این دولتهای غیراسلامی که به مردم ظلم میکنند؛ ملتها این طور نیستند. ملت مثلاً امریکا، ملت فرانسه، آنها که ظلمی نمیخواهند بکنند. این که ظلم میکند، آن که خلاف میکند، دولتها هستند. آنها هم مستضعفینشان گرفتار مستکبرین است ـ اگر یک حزبی در عالَم پیدا بشود، یک حزب عالَمی، حزب مستضعفین، که همان «حزباللّه» است، این مشکل رفع بشود. با رفع این دو اشکال، تمام مشکلات مسلمین رفع میشود؛ هیچ قدرتی با این قدرتها نمیتواند مقابله بکند.
شما دیدید که ملت ایران ـ حالا شما چند تا اسلحه دست مردم میبینید، این اسلحهها غنیمت حربی است، اینها اسلحهها[ی]خود مردم که نبود، غنایمی بود که از دولت سابق گرفتند ـ چیزی نداشتند مردم، دست خالی، لکن ایمان داشتند؛ ایمان به خدا بود؛ فریاد «اللّه اکبر» بود. این ملتِ تحت فشار 2500 سال و تحت فشار بسیار پنجاه و چند سال و تحت فشار بسیار این دو دهۀ آخر، این ملت همچو متحول شد، خدای تبارک و تعالی همچو تقدیر فرمود این ملت که خوف از یک پاسبان داشت همچو متحول شد که در
خیابانها آمد و فریاد زد که ما این سلسلۀ خبیث را نمیخواهیم. آن که نمیتوانست یک کلمه برخلاف بگوید، بچههای کوچک و بزرگش، زن و مردش. ما رهین منّت بانوان بیشتر از جوانهای مَردشان هستیم. بانوان در ایران بسیار حظِّ وافر داشتند؛ یعنی بانوان که بیرون میآمدند، مردم تهییج میشدند؛ دو مقابل، چند مقابل میشد قدرت مردم، در عین حالی که هیچ نداشتند الاّ قوۀ ایمان ـ در ظرف چند ـ این آخر که آنها حمله کردند و کودتا خواستند بکنند و نقشه کشیدند که در یک شب تمام سرها را ـ سرهای قوم را ـ از بین ببرند، خدا رحمت کند قرنی[1]را گفت: سه ساعت و نیم طول کشید، گفت: جنگ بین مردم و قوای شاه مخلوع سه ساعت و نیم شد! با سه ساعت و نیم غلبه کرد، مشتها غلبه کرد بر تانکها، بر توپها. این ایمان بود، این برای این بود که جوانهای ما از مُردن نمیترسیدند؛ برای این[که]شهادت را فنا نمیدانستند؛ شهادت را یک زندگی جاویدان میدانستند. کراراً پیش من آمدند، کراراً، حالا هم میآیند گاهی، که شما دعا کنید ما شهید بشویم. من دعا میکردم که ثواب شهید پیدا کنید انشاءاللّه. یک همچو روحیهای پیدا شد؛ نظیر همان روحیهای که در زمان رسولاللّه در جوانهای آن وقت بود. این اسباب این شد که غلبه کرد مشت بر تانک.
من از خدای تبارک و تعالی میخواهم که همۀ مسلمین، همۀ حکومتهای اسلامی، به وظایف اسلامیشان عمل کنند و همه موفق باشند.