صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان اتحاد دانشگاه و روحانیت ـ نقشۀ بزرگ دشمن: ایجاد جدایی و تفرقه
  • محل قم
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع اتحاد دانشگاه و روحانیت ـ نقشۀ بزرگ دشمن: ایجاد جدایی و تفرقه
  • حضار حضار: دانشجویان ایرانی مقیم امریکا و کانادا

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

دانشگاه و روحانیت، مغز متفکر جامعه

چند صد سال کوشش شد تا قشر جوانهای تحصیلکرده و دانشگاهی را از روحانیین جدا کنند و جدا کردند. آنها که نقشۀ بلعیدن ممالک شرق را کشیده‏اند از قدرتهایی که مخالف با مسیر آنهاست خائفند. و این قدرتها را با هر نحوی که ممکن است منحرف می‏کنند. آن دو قدرتی که مغز متفکر جامعه است دانشگاه است و روحانیین . آن دو قدرت را از هم جدا کردند، تا با نقشه‏های شیطانی آنها را مقابل هم قرار دادند و استفاده‏ها کردند. چنانچه بین همۀ اقشار، احزاب مختلفه و جبهه‏های مختلف رقابتهای مختلف ایجاد کردند که نگذارند یک جامعۀ واحد و توحیدی ایجاد بشود. مبادا جامعۀ توحیدی بتواند از مقاصد آنها جلو بگیرد.

دشمن در پی جدایی میان دانشگاه و روحانیت است

امروز که احساس کردند این مطلب را، عیناً مشاهده کرده‏اند که شکست آنها برای اجتماع اینها بوده ـ و برای این بود که وحدت کلمه پیدا کردند، و همه هم یک مسیر داشتند که آن مسیر اسلام بود ـ الآن هم در صددند که جامعۀ روحانیت را با شماها جدا کنند. این مقاله‏ای بود که این آقا خواند. اینها خیلی جوانهای خوبی هستند، و از آن ور دنیا هم آمده‏اند و اینجا هم می‏خواهند خدمت بکنند، و آنجا هم که هستند می‏خواهند خدمت بکنند، لکن تبلیغات موجب این شده است که یک همچو چیزی در یک همچو حالی ایشان بگویند و باز بین جامعۀ روحانیت و خودشان جدایی بیفتد، و آنهایی که
می‏خواهند مصالح ایران را از بین ببرند فرصت پیدا بکنند.

امروز وقت این نیست که شما یکوقت بگویید که فرصت طلبها آن روحانیونند. الآن در حبسهای انقلابی ما عده‏ای هستند از این معممین که در حبسند. عده‏ای هستند که نمی‏توانند سرشان را بالا بیاورند، در انزوا هستند. آنطور نیست که روحانیون بخواهند تحمیل بشوند به جامعه. شما زندگی روحانیون را امروز هم بروید تفتیش کنید، این مدرسه‏های ما را تفتیش کنید، خانه‏های روحانیون را ـ به استثنای بعضی ـ تفتیش کنید؛ ببینید که وضع اینطور است که اینها می‏خواهند که قدرت در دست بگیرند؟ اینها می‏خواهند همۀ کارها دست خودشان باشد؟ یا روحانیون می‏بینند آن چیزی که جامعۀ ما را به پیش راند و یک همچو قدرت عظیمی که احتمال اینکه بشود آن قدرت را از دست گرفت و سرکوب کرد آن با اسلام واقع شد. جوانهای ما اسلام در نظرشان بود. ابداً به مرگ اعتنا نمی‏کردند. جوانهای ما ـ من چه در نجف بودم و چه اینجا که آمدم و حالا هم همین طور است ـ می‏آیند به من می‏گویند که دعا کن من شهید بشوم. یک همچو تحول روحی از غیر اسلام نمی‏شود. روحانیون این را ادراک کردند که اسلام بود که توانست این قدرت را بشکند، و احکام اسلام است که می‏تواند این جامعۀ ما را مستقل و حفظ کند و آزاد. از این جهت قانون باید اسلامی باشد و قانون شناس هم باید اسلامی باشد.

لزوم نظارت روحانیون بر قانون

ما چنانچه فرض کنید اشخاصی که به آنها رأی می‏دهیم، یا مردم اشخاصی را که رأی می‏دهند در میان آنها روحانی زیاد است، برای این نگرانی است که چنانچه روحانیون نباشند شما را باز به غرب می‏کشند. قانون شما را غربی می‏کنند. همان مسائل سابق را برای شما پیش می‏آورند، از این جهت اینها باید نظارت کنند. اگر اینها نباشند و نظر نکنند باز مسائل سابق عود می‏کند.

روحانیون، عمر خود را صرف اسلام کرده‏اند

ما نمی‏خواهیم بگوییم که همۀ روحانیون ملائکة اللّه‏ هستند، لکن آن قشری که
اسلام را می‏تواند بفهمد چی هست، آن قشری که همۀ زحمتش در اسلام بوده است، آن قشری که عمرش را صرف کرده‏است در این اتاقهای مرطوب کذا، با آن فشارهای زمان رضاخان و زمان بعد از رضاخان، برای به دست آوردن احکام اسلام؛ آن طایفه بود. این طایفه را از دست ندهید آقا! این اشتباه را نکنید! من در نجف هم که بودم در یک منبر مفصل هم گِله کردم از روحانیون و هم گله کردم از شما. از آنها گله کردم به اینکه شما این قشر جوان را که مقدرات مملکت ما بعداً دست اینهاست از دست ندهید. گله کردم از این طایفه، این قشری که قدرت دستشان هست. همۀ این جمعیتها که می‏بینید الآن راه می‏افتند، دنبال روحانیون راه می‏افتند. شما اینها را اگر از دست بدهید این جوانها را از دست داده‏اید. نمی‏توانید کاری بکنید، قشر روشنفکر نمی‏تواند کار را انجام بدهد. هر چه هم بخواهد انجام بدهد کسی همراهش نیست. اینهایند که می‏توانند کار را انجام بدهند. روحانیون باید از قشر جوان روشنفکر قدردانی بکنند. و آن مسائلی که سابق بود که اینها یک مشت فُکُلی بی‏دین هستند ـ که سازمان امنیت می‏آورد طرح می‏کرد تا ما را از شما جدا کند ـ آن قشر هم یک مردم فرصت طلب درباری هستند و انگلیسی هستند و اینها، اینها حرفهایی بود که ما را از شما جدا کردند. شما را از ما جدا کردند و خودشان استفاده‏هایشان را کردند.

ضرورت ورود روحانیون به مجلس خبرگان

امروز روز این نیست که ما الآن شروع کنیم در حالی که الآن ما محتاجیم به اینکه همه با هم مجتمع باشیم، قانون اساسی‏مان را می‏خواهیم درست بکنیم، مملکتمان را می‏خواهیم اصلاح بکنیم و ما می‏دانیم که اگر قانون اساسی را رهایش کنیم و روحانیون دخالت نکنند این برمی‏گردد به همان قوانینی که از حال اول بدتر خواهد شد. الآن یک دسته از اشخاص هستند که به همه چیز راضی‏اند الاّ به اسلام؛ همه چیز را می‏خواهند الاّ اسلام را. و اینها چنانچه وارد بشوند در یک مجلسی که به اصطلاح مجلس خبرگان است اینها هیچ خُبْرَویّت از اسلام که ندارند. اینها یک خُبْرَویّتی دارند؛ یا
مکتبهای انحرافی دارند، یا غربزده هستند؟! اینها می‏خواهند باز همین مسائل را در قانون اساسی ما انحرافی درست بکنند و تا آخر ما را مبتلا کنند.

اینکه ما از روحانی تجلیل می‏کنیم این نه از باب این است که چون عمامه سرش است، من هم عمامه سرم است. خیر، این مسئله این نیست. ما از شما هم تجلیل می‏کنیم. ما از دانشگاه هم تجلیل می‏کنیم. امروز روز تجلیل است نه روز تضعیف. امروز روزی است که ما از شما تجلیل کنیم، شما از ما تجلیل کنید و هر دو از همۀ طبقات ملت. تا همه مجتمع بشویم و یک اساس را درست بکنیم.

دشمنان انقلاب، مجتمع شده‏اند

امروز دشمنها دنبال این معنا هستند که ماها را از هم متفرق کنند و خودشان هر استفاده‏ای می‏خواهند بکنند. الآن گروههای مختلفی که ابداً با هم مجتمع نبودند ـ بخوانید روزنامه‏ها را ـ با هم مجتمع شده‏اند برای کاندیدا شدن. مع‏الأسف گروههای ما دارند از هم جدا می‏شوند. کاندیداهای علی_' حده دارند قرار می‏دهند. و این اسباب ناراحتی است. همه باید مجتمع بشویم. کاندیداها یکی باشد. همه کاندیدای واحد باشد، تا اینکه بتوانید پیش ببرید، تا اینکه مملکتتان بتواند مستقل باشد.

آقایان بدانید اینها می‏خواهند مملکت شما را باز از استقلال بیندازند. باز می‏خواهند دستهای آنها را توی کار بیاورند، باز می‏خواهند آن اختناقها را درست بکنند، برای اینکه اینها از آن اختناقها نفع برده‏اند، از آن چیزهایی که مربوط به خارج بوده، اینها نفع برده‏اند؛ اینها باز در کار هستند و می‏خواهند این کار را بکنند.

یکی از نقشه‏های بزرگشان این است که ماها را از هم جدا بکنند. به شما بگویند اینها فرصت طلبند. شما الآن از آن سویِ دنیا آمده‏اید اینجا، الآن یک حکم کلی کرده‏اید، به اینکه روحانیین دارند چه می‏کنند. خوب شما ببینید، بروید بگردید ببینید که اینهایی که کار را خراب می‏کنند آیا روحانیون هستند، یا یک دسته‏ای از همینها هستند که می‏خواهند خرابکاری بکنند و می‏کنند و به گردن روحانیین می‏گذارند. این را باید یک
قدر تفتیش بکنید، ببینید واقعیت را، و عمده این معناست که جدا نکنند شما را از ما و ما را از شما.

نهضت با اتحاد پیروز شد

اگر این جدایی پیش بیاید بدانید که پیروز نخواهیم شد. ما با اتحاد پیروز شدیم و اینجا آمدیم. اگر جدا بشویم از هم و آنها متحد بشوند ما به نیستی می‏رویم، و اگر این دفعه این نهضت شکست بخورد تا آخر شکست خوردیم، دیگر امکان ندارد یک نهضت دیگری پیدا بشود مثل این نهضت. تا آخر دیگر شکست خورده‏ایم. من امیدوارم که جوانهای ما یک قدری در امور تأمل کنند، یک قدری آن حرارت جوانی که برای آنها هست، یک قدری بشکنند. توجه بکنند عمق مسائل را. در این سالها چه گذشت بر ما، بر شما. علت اینکه اینطور شدیم چی بوده؟ علت این بوده است که ما را از هم جدا کردند. شما یک دسته‏ای بودید ما یک دسته‏ای بودیم، کارگر یک دسته‏ای بود، کاسب یک دسته‏ای بوده. هر کسی جدا و علی_' حده فکر می‏کرد. این مثل قطره‏های باران که علی_' حده باشند، از هیچ کدام هیچ کار نمی‏آید، اما این قطره‏ها وقتی با هم شدند سیل راه می‏افتد، وقتی سیل راه افتاد می‏شکند همۀ بنیانها را، مثل همین قطراتی که ماها بودیم؛ وقتی مجتمع شدیم یک سیل شد و این دیوار بزرگی که هیچ کس احتمال شکستش را نمی‏داد ـ بحمداللّه‏ ـ شکستید. حفظ کنید این وحدت را، کوشش کنید در حفظ آن، توجه کنید، خوبها را تعریف بکنید. لازم نیست حالا یکدفعه بگویید روحانیون الآن می‏خواهند چه بکنند. شما هم از روحانیون تعریف بکنید تا نکِشند دنبال خودشان ما را، و الاّ کلاه ما پس معرکه است. خداوند به شما ان‏شاءاللّه‏ توفیق بدهد. تأیید کند شما را، همه را، جوانهای ما را حفظ کند در خارج، در داخل، و همه برای این ملت زحمت بکشند و گول تبلیغات را نخورند.