صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان خطر مخدوش شدن چهرۀ اسلام ـ لزوم مراقبت مردم از مسئولان نظام جمهوری اسلامی
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع خطر مخدوش شدن چهرۀ اسلام ـ لزوم مراقبت مردم از مسئولان نظام جمهوری اسلامی
-
حضار
حضار: روحانیون ـ پرسنل سپاه پاسداران ـ اهالی کرج
بسماللّه الرحمن الرحیم
اینکه پیش من اهمیت دارد این اموال نیست؛ این داراییهای جنایتکاران نیست. اینکه من خیلی به آن اهمیت میدهم این است که امروز که جمهوری اسلامی اعلام شده است و مردم ایران را از شرّ آنها، از شرّ رژیم فارغ میدانند و جمهوری را «اسلامی» میدانند، همۀ اقشار ملت خصوصاً آنهایی که در رأس کار هستند، خصوصاً روحانیینی که در رأس کار هستند، اینها جدیت کنند به اینکه نبادا خدای نخواسته چهرۀ جمهوری اسلام به طور قبیح بین مردم وجود پیدا کند. این اهمیت در رأس همۀ امور این معناست. اموال چیزی نیست ببرند، بخورند، یا بگیرند؛ یا برای مستضعفین کار بکنند؛ البته میشود؛ آنکه اهمیت دارد حیثیت اسلام است، که باید کوشش کرد این حیثیت را حفظ کرد. تا حالا مردم میدیدند که خوب، یک دولت طاغوتی است و کارهایش کذا و کذاست؛ وقتی که دولت طاغوتی رفت، مردم توقع دولت اسلامی دارند. مردم توقع دارند که حالا که نمیتوانید همۀ کارها را یکدفعه اصلاح کنید، لکن اینهایی که در رأس کار هستند جوری نباشد که اسلام را هم مثل یک دولت طاغوتی ما عرضه بکنیم. اگر ما مسامحه کنیم در امور، یا تخطی کنیم از آن مشیی که اسلام و حکومتهای اسلامی دارد، این اسباب این میشود که اسلام را ما در نظر عالم، در نظر غیر، در نظر جوانهای بیاطلاع از اسلام، قشرهایی که اسلام را درست اطلاع بر آن ندارند، در نظر اینها یک صورت طاغوتی به آن داده بشود. این شکست است که تا آخر اسلام را به شکست میرساند. دیروز به
بعضی از این آقایان که اینجا بودند گفتم که آن روزی که وجهۀ اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود، آن روز است که بزرگان اسلام جانشان را دادند برای آن. در زمان معاویه و در زمان پسر خلف معاویه مسئله اینطور بود که چهرۀ اسلام را اینها داشتند قبیح میکردند. به عنوان خلیفةالمسلمین، به عنوان خلیفۀ رسولاللّه آن جنایات را میکردند. مجالسشان، مجالس چه بود. اینجا بود که تکلیف اقتضا میکرد برای بزرگان اسلام که مبارزه کنند و معارضه کنند؛ و این چهرۀ قبیحی که اینها دارند از اسلام نشان میدهند و اشخاص غافل ممکن است که خیال کنند که اسلام خلافتش همین است که معاویه دارد و یزید دارد، این است که خطر میاندازد اسلام را و این است که مجاهده برایش باید کرد، ولو انسان به کشتن برود.
تا حالا همۀ قشرها ـ خداوند همهشان را سعادت و سلامت بدهد ـ مبارزه کردند و این قشری که ظالم بودند، ستمکار بودند، خائن بودند، این رژیم فاسد را شکستند و از بین بردند. حالا که مملکت دست خود مردم افتاده است، و ادعا این است که یک حکومت اسلامی است، که یک جمهوری اسلامی است، حالاست که خطر زیاد است. حالاست که برای قشر روحانیت از همه بیشتر؛ برای اینکه اینها نمونهای از اسلام هستند؛ نمونهای از انبیا هستند. برای سایر قشرها هم همین معنا. اینکه به اسلام عقیده دارد، به خدا عقیده دارد، برایش الآن یک تکلیف هست که در این وقتی که آن رژیم طاغوتی رفته است، و حالا ـ ما ادعا میکنیم ـ یک رژیم اسلامی و انسانی هست، یکوقتی طوری نشود که کمیتهها در سرتاسر کشور، عرض بکنم پاسدارها در سرتاسر کشور، سایر قشرها در سرتاسر کشور، خودشان را آزاد بدانند که هر کاری میخواهند بکنند؛ آزاد بدانند که هر جور میخواهند رفتار بکنند. این است که اگر چنانچه کمیتهها روی موازین اسلامی عمل نکنند، اگر روحانیون، که در رأس جامعه هستند روی موازین[و]مقررات به طور دقت عمل نکنند، اگر دولت به طور دقت عمل نکند، اگر ارتش به طور دقت عمل نکند و
اعمالشان را تطبیق ندهند با اسلام، یک صورت قبیحی از اسلام در خارج منعکس میشود؛ که حالا هم که دولت اسلامی مثلاً شد، حالا هم که جمهوری اسلامی شد، مثلاً پاسدارهای اسلام میریزند خانههای مردم را غارت میکنند؛ چه میکنند. یک قضیه که بشود، کافی است که بگویند همه میکنند! دو تا قضیه وقتی که واقع بشود که بیخود بریزند به خانههای مردم و از آنجا مثلاً غارتگری بکنند، این کافی است برای اینکه بگویند کمیتهایها که بگویند پاسدارهای اسلامی وضعشان غارتگری است. یک کمیته در یک محلی اگر واقع بشود، دو تا کمیته در یک محلی اگر واقع بشود، و برخلاف مقررات شرع در آن عمل بشود، کافی است که بگویند کمیتههای اسلامی هم اینطور هستند که اینطور کارها را انجام میدهند. اگر دو تا حبسی برخلاف مقررات اسلام با آنان عمل بشود کافی است که بگویند حبس اسلام هم مثل حبس ساواک میماند!
الآن یک تکلیف بسیار بزرگی به عهدۀ همۀ ماست. من که یک طلبه هستم این تکلیف را دارم؛ آقایان هم، که از آقایان هستند، این تکلیف را دارند؛ سایر قشرها هم دارند؛ که کوشش کنیم وجهۀ اسلام و صورت اسلام را آنطور که هست نمایش بدهیم؛ نه آنطوری که خلفایی مثل معاویه و یزید و بعضی، یا بسیاری از خلفای اموی و بنیعباس جلوه میدادند. به عنوان اینکه ما نمایندۀ اسلام هستیم کارهایی میکردند که با اسلام مخالف بود؛ و اسباب این میشد که یکوقت وجهۀ اسلام را در دنیا دگرگون کنند.
الآن ما در یک امتحان بزرگ واقع هستیم. الآن خدا ما را امتحان میکند که آیا ما در این وقتی که یک مطلبی دستمان آمده، یک قدرتی دستمان آمده است، آیا ما چه میکنیم؟ ما هم همان هستیم به صورت دیگر؟ یا خیر، ما روی مقررات عمل میکنیم؟ آنی که مهم است پیش من این است که امروز خطر هست در کار، خطر کمونیست در کار اینقدرها نیست؛ هست، ولی اینقدرها نیست. خطر ساواکی دیگر اینقدرها نیست در کار، این خطرها مهم نیست. اموال شاه سابق برود یا نرود، پیش من چیز مهمی نیست؛
قصرهای کذا و کذا پیش ما چیز اهمیتداری نیست؛ آنی که اهمیت دارد این است که وجهۀ اسلام محفوظ باشد؛ صورت اسلام آنطوری که هست باشد. امروز که دست ما افتاده یک جوری نمایش ندهیم که بگویند اسلام این است.
یکوقت میگویند که فلان آدم اینطوری است، این اشکالی ندارد؛ فلان شخص اینطوری است. یکوقت اگر بنا شد که مثلاً در قشر معممین، خدای نخواسته، در قشر علما، خدای نخواسته، یک مطلب خلافی واقع بشود، دو تا مطلب خلاف واقع بشود، مردم میگویند که خوب، اینها نمایندگان اسلام هستند، نمایندگان اسلام هم همین طورند؛ پس معلوم میشود اسلام اینطوری است. کمیتههایی که برای کمیتۀ اسلامی هست و کمیته در حکومت اسلامی هست اگر چنانچه یک قضیهای بر آن واقع بشود، صورت اسلام را بد نمایش میدهد، و اگر یک همچو کاری به دست ماها واقع بشود، جرمی است که بخشودنی نیست؛ پیش خدای تبارک و تعالی بخشودنی نیست. این مثل سایر گناهها نیست. این یک گناه بزرگی است که اسلام را ما در خطر انداختیم؛ اسلام را برخلاف آن چیزی که هست نمایش دادیم.
ولهذا من از همه، از همۀ کمیتهها، از همۀ پاسدارها، از همۀ معممین، از همۀ اهل منبر، از همۀ اهل محراب، از همۀ مسلمانها، عاجزانه، با کمال عجز و تواضع، استدعا میکنم که این اسلامی که الآن به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهید؛ همان طور که هست عرضه کنید. اگر اسلام را همان طور که هست عرضه کنید، دنیا قبولش میکند؛ متاع خوبی است. اما اگر چنانچه امروز خدای نخواسته ما یک جور عملی بکنیم که این عمل اسباب این بشود که بگویند اسلام اینطور هست، بزرگتر خیانت را ما به اسلام کردیم. این یک سفارش عمومی است که پیش من اهمیت دارد و باید عرض بکنم به همه، به همۀ قشرهای ملت باید عرض بکنم با کمال دقت توجه کنید که یک قدم خلاف اسلام نباشد، یک قدم. با کمال دقت ملاحظه کنید که کمیتههایی که در تحت کفالت شماست اشخاصی
توی آن نباشند که خلاف اسلام عمل میکنند. با کمال دقت ملاحظه کنید کسانی که به عنوان اسلام، به عنوان مسلمین، به عنوان چه، معممین کذا، اینها یک قدم خلاف برندارند که خدای نخواسته چهرۀ اسلام را برخلاف آنطوری که هست قبیح نشان بدهند. این در نظر من از همۀ چیزها اهمیتش بیشتر است و مسئولیتش هم بیشتر. همۀ ما مسئولیم که این کار را انجام بدهیم؛ یعنی آنطور که، آنقدری که، قدرت داریم این کار را انجام بدهیم که گمان نشود که اسلام هم مثل سایر حکومتهای دیگر هست و تا حالا دستشان چیزی نبوده؛ حالا که دستشان آمده، همانند که بودند و همانند که هستند.
این مسئله مهم است. و آقایان توجه کنند همه و همۀ ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتی، خودت را حفظ کن. مسئله، مسئلۀ مهم است. همۀ ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همۀ کارهایی که الآن مربوط به اسلام است. اگر دیدند که یک کمیته خدای نخواسته برخلاف مقررات اسلام دارد عمل میکند، بازاری باید اعتراض کند؛ عرض بکنم که کشاورز باید اعتراض کند؛ معممین و علما باید اعتراض کنند. اعتراض کنند تا این کج را راست کنند. اگر دیدند یک معمم بر خلاف موازین اسلام، خدای نخواسته، میخواهد عمل بکند، همه موظفند که جلویش را بگیرند که امروز غیر روزهای دیگر است. آن وقت هم باید بگیرند، اما حالا کار مهم است. حالا اساس، اساس وجهۀ اسلام است. اساسی است که الآن اسلام به دست ما افتاده، داریم چه میکنیم؟ بنابراین، آنی که به نظر بنده مهم است این است، و البته اینها هم باید عمل بشود؛ اما اینها در درجۀ دوم است؛ درجۀ اولش عبارت از این است که همۀ ما، همۀ قشرها، همه، اینها همه باید این جهت را توجه داشته باشند و همۀ آنها مراعات این مسئلۀکُلُّکُم راعٍ، همه باید مراعات این مسائل را بکنند.[1]توجه داشته باشند که نبادا من
یکوقت یک کلمه برخلاف مقررات اسلام بگویم. اعتراض کنند، بنویسند، بگویند. آقا، خدای نخواسته آقا، شما، ایشان، ایشان، اینهایی که الآن مردم توجه به آنها دارند و میگویند اینها مثلاً دارند اداره میکنند، چه حکومت باشد و چه کسانی که عرض بکنم که از این دادگاهها باشد، هر جا باشد، الآن وقت این است که همۀ اینها مواظبت کنند خودشان[را]. مواظبت کنند در اینکه یک قدم کج نگذارند؛ و اسلام را حفظ کنند. صورت اسلام را آنطوری که هست نشان بدهند. و اگر خدای نخواسته یک کسی پیدا شد که یک کار خلاف کرد، اعتراض کنند مردم؛ مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را میکنی. در صدر اسلام هست که عمر وقتی که گفت ـ در منبر بود ـ که اگر من یک کاری کردم شماها چه بکنید. یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این، با این شمشیر راستش میکنیم. باید اینطور باشد. باید مسلمان اینطور باشد که اگر ـ هر که میخواهد باشد، خلیفه مسلمین و عرض بکنم هر که میخواهد باشد ـ اگر دید پایش را کنار گذاشت، شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار.
اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و اینطوری که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم، ایران را بگوییم یک نمونه است، یک الگو هست، با رفتن شاه درست نمیشود؛ با رفتن ظالمها درست نمیشود. اگر بنا شد که ظالمها رفتند و ما یک دستۀ دیگر جایشان نشستیم، همان کارها را به اندازهای که قدرت داریم بکنیم، ما هم همان هستیم؛ ما هم همان رژیم هستیم؛ ما هم همان ظالم هستیم. این یک مطلبی است که باید همه بدانند و همۀ ملت باید بدانند. و در رأس آنها این است که روحانیون و کسانی که مرجع امورند در همۀ جاها، دولت اسلامی ـ عرض بکنم که ـ ارتش اسلامی، همۀ قوای انتظامیهای که حالا همه میگویند ما اسلامی هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم، مجرد لفظ فایده ندارد؛ باید محتوا داشته باشد. باید شهربانی حالا وضعش با آن وقت تغییر بکند؛ نه لفظش تغییر بکند و وضعش همان باشد. باید شهرداریها همین طور باشند. ارتشیها همین طور باشند، وزارتخانهها همین طور باشند ادارات همین طور باشند، بازار همین طور باشد، بازار باید بازار اسلامی باشد، نه بازار چپاولگری؛ نه بازار قاچاق؛ بازار
اسلامی باشد؛ به حال مردم رسیدگی بکنند. این مردم دارند از بیبضاعتی چه میشوند، آنهایی که فرصت طلبند حالا اجناس را چند مقابل بالا میبرند! اینها با وضع اسلام موافق نیست؛ مخالف است ... .
بنابراین، الآن بر عهدۀ ما همه، همۀ افراد ملت، از صدر تا ذیل، چه در دستگاههای حکومتی باشند چه نباشند، چه در دستگاههایی باشد که تمشیت امور را میکنند چه نباشد، الآن به عهدۀ همۀ ما این است که ما کارهایمان را موافق اسلام قرار بدهیم. و اسلام را حالا که میگوییم جمهوری اسلامی هست و حالا که میگوییم مملکت اسلامی است و حالا که میخواهیم عرضه کنیم به خارج که این ایران الگو باشد از برای سایر جاها، یکوقت جوری نباشد که یک الگویی باشد، الگوی شیطانی باشد؛ و ما غفلت از آن بکنیم. باید یک الگوی اسلامی باشد و این وظیفه بر عهدۀ همۀ ماست.
انشاءاللّه خداوند همۀ شما را موفق بدارد. و من تشکر میکنم از اینکه آقایان از راه دور آمدند برای ملاقات ما. و امیدوارم که این امور هم اصلاح بشود انشاءاللّه.
[یکی از حضار در مورد اقتصاد و امکانات اقتصادی سخن گفت، امام فرمود:]
من دیگر وقتم کم است؛ وقت من کم است. امور باید موافق اسلام باشد. ثروت اگر ثروتی است که مخالف اسلام است، مصادره خواهد شد؛ حساب خواهد شد. این املاکی که گفته شد که مصادره میشوند و دولت چه میکند املاک مردم نیست. عبارت از زمینهای مواتی که دولت سابق بدون اینکه مالک باشد فروخته است؛ یا اشخاصی بدون اینکه مالک شده باشند فروختهاند. اینها هست. نه اینکه یک کسی خودش زمینی را احیا کرده، و بروند از او بگیرند. این حرفها نیست در کار؛ اسلام این حرفها را ندارد که برای هوای نفس اشخاص مال مردم را از آنها بگیرد[چنین]نیست. مال مردم روی حقوق حقۀ شرعی و روی موازین الهی باید درست بشود. و اگر موازین الهی عمل بشود، همۀ امور درست میشود.