صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان شأن کار و کارگر و سازندگی کشور
- محل قم
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع شأن کار و کارگر و سازندگی کشور
-
حضار
کارگران و دیگر اقشار ملت
بسم اللّه الرحمن الرحیم
اختصاص یک روز به کارگران شاید به لحاظ تشریفات و تعظیم باشد والاّ هر روز روز کارگری است و کارگران است بلکه عالم از کار و کارگر تشکیل شده است. اینکه ما یک روز اختصاص بدهیم به کارگر، مثل این است که یک روز را اختصاص بدهیم به نور، یک روز را اختصاص بدهیم به خورشید. هر روز نور هست و روز نور است، هر روزْ روز خورشید است؛ لکن شاید این برای یک تشریفات و تعظیمی باشد، از این جهت مضایقه نیست، لکن اگر واقعبینی باشد، کار و کارگر در تمام عوالم ماقبل طبیعت و عالم طبیعت و عوالم مابعدالطبیعه، کار و کارگر همه جاست و تمام موجودات عالم، چه موجودات قبل از طبیعت باشد و چه موجودات طبیعی باشد و چه موجودات بعد از طبیعت، همه از کارگر پیدا شده است، و کارْ نظیر «وجود» است که در همۀ شئون عالم دخالت دارد.
عالم موجود شده است از فعالیت خدا، اجزای عالم موجود شده است از فعالیتهایی که بعضِ موجودات دارند. هیچ موجودی را شما نمیتوانید سراغ کنید الاّ اینکه کارگر و کار در او موجود است و خودش کار است. کارگرها هم کارند، از کار پیدا شدهاند.
ذرات موجودات در عالم ـ در عالم طبیعت ـ فعال هستند برای ایجاد همۀ موجوداتی
که در این عالم است؛ حتی جمادات، حتی اشجار، همه زندهاند، همه کارگرند کار احاطه دارد بر همۀ عوالم. از اول با کار عالم موجود شده است و کارگر مبدأ همۀ موجودات است. حق تعالی مبدأ کارگری است و کارگر است، فعال است. موجودات عالم غیب[که]با فعالیت غیبی تحقق پیدا کردهاند، کارگرند. موجودات عالم طبیعت ـ هر جا که شما ملاحظه کنید، هر قشری از اقشار را که ملاحظه کنید، چه موجوداتی که به نظر ما در پستترین مراتب وجودند مثل معادن و زمینها و جمادات و چه آنهایی که بعد از این مرتبه موجودند مثل نباتات، اشجار و چه آنهایی که بعد از اینها موجودند مثل حیوانات و چه آن که مافوق اینهاست مثل انسان ـ همه جلوۀ کارند و همه کارگر. کارگرها اینها را درست کردهاند. کارگری بر همۀ موجودات احاطه دارد.
عالم مابعدالطبیعه ـ در جنت و نار ـ هم از کار و کارگری پیدا شده است. بهشت و دوزخ از کار انسان پیدا شده است. در کار انسان است که یا عمل صالح است یا کار خوب است که مبدأ تحقق بهشت است یا اعمال غیرصالح و فاسد است که مبدأ دوزخ است. نباید ما اختصاص بدهیم یک روزی را به کارگر به اعتبار اینکه این روز حظّ کارگر، همین روز است. بله، مانع ندارد که یک روزی را ما انتخاب کنیم برای کارگر که بفهمانیم به عالم که کار و کارگری است که همه چیز از اوست.
کار مثلِ جلوۀ حق تعالی میماند که در تمام موجودات سرایت کرده است. همۀ موجودات، کار در آنها هست و با کار درست شدهاند. همۀ ذرات وجود کارگرند حتی ذرات اتمی که در این عالم طبیعت هست، اینها کارگر هستند با هوشیاری. همۀ ذرات عالم فعالند و هوشیارند لکن ما گمان میکنیم که هوشیار نیستند:وَ اِنْ مِنْ شَیءٍ الاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلکِن لاتَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ[1]؛ همه مُسَبِّح حقند، همه کارگران حق هستند، همه مطیع حق تعالی
هستند؛ و کار در همه جا هست و عالمْ سرتاسر «روز کارگر» است نه یک روزْ روز کارگری است، سرتاسر عالم روز کارگر است، سرتاسر عالَم کارگر است و سرتاسر عالم کار است؛ یعنی ذرات وجودی که انسان را و دیگر حیوانات را ـ به ارادةاللّه تعالی ـ موجود میکنند کارگرند و انسانْ کار است، اثر کار آنهاست. تمام این موجوداتی که در عالم ملاحظه میکنید اثر کار فعالانۀ جنود الهی است؛ جنداللّه، همه کارگر هستند. خدای تبارک و تعالی مبدأ کار است.
ما این روز را بزرگ میشماریم از برای اینکه قرار دادهاند این روز را برای کارگر. کارگر در اسلام، وقتی که در محیط محدودتری ملاحظه کنیم یعنی در این موجود پایین، در این زمین، در این ستارۀ کوچک که در مقابل عالمْ قَدْرِ محسوسی ندارد، در مقابل عالم ماده قدر محسوسی ندارد، یعنی عالم ماده پهناور است به قدری که تاکنون آنچه بشر فهمیده است و کم فهمیده است، آنطور که گفته میشود بعضی ستارهها هست که نور او به ما با شش بیلیون یعنی شش میلیارد سال نور[ی]به ما میرسد، و این آن چیزی است که تاکنون گفته میشود کشف شده است و آن طرف را و ما بعد او را، خدای تبارک و تعالی میداند. این زمین در مقابل یک همچو سطح بزرگ، یک چیز ناچیزی است بلکه خورشید ما و تمام عائلۀ خورشید ما در مقابل عالمْ ذرۀ غیرمحسوسی است و تمام عالم در مقابل عالم ماوراءالطبیعه ذرۀ غیرمحسوسی است. تمام عالم ماده مثل یک نقطه میماند در مقابل عالم ماورای طبیعت؛ و تمام عالم ماورای طبیعت، چه ماقبلالطبیعه و چه مابعدالطبیعه در مقابل ارادةاللّه قَدْرِ محسوسی ندارد.
الآن که ما بحث داریم راجع به این ستارۀ کوچک و راجع به این ستارهای که اصلاً قدر محسوسی در عالم ندارد و بحث داریم و راجع به کارگر ـ به آنطوری که دیگران فهمیدهاند ـ صحبت داریم، لابد باید افق بحث را کوتاه کرد و نزدیک به فهم کرد. این
کارگرهای ما اشخاصی هستند که مدیر جامعۀ انسانیت هستند. ادارۀ امور مملکتها، ادارهامور کشورها به دست اینهاست؛ به دست کشاورزان، به دست کارگران کارخانهها و دهقانان و کشاورزان. اینها هستند که اداره میکنند مملکتها را، اداره میکنند کشورها را؛ و از این جهت مدیر این عالم، عالم طبیعت، یعنی در این نجمۀ کوچک، در این زمین که یک ستارۀ کوچک است، ادارۀ امور این زمین به دست کارگران است و دست اینهاست که اداره میکند و زنده میکند این عالم را، زنده میکند کشور را. بنابراین اینها عهدهدار امر بزرگی هستند، احترام زیاد دارند لکن مسئولیت زیاد. هرکس بیشتر در عالم احترام دارد، پیش خدای تبارک و تعالی احترام دارد و بیشتر منشأ اثر است، مسئولیت او بیشتر است. کارگران ما، چه طبقۀ دهقان و چه طبقۀ کارگران سایر کارخانهها و سایر جاها، تمام اعمالی که، تمام چیزهایی که در کشور هست، برکاتی که در کشور هست مرهون وجود آنهاست ولهذا آنها بر همه مقدمند. لکن چیزهایی که به عهدۀ آنهاست، مسئولیتهایی که به عهدۀ آنهاست از همۀ مسئولیتها بالاتر است.
اگر کشوری رو به رشد برود، با دست شما کارگران عزیز رو به رشد میرود و اگر کشوری رو به انحطاط برود، باز هم با شماست که رو به انحطاط میرود؛ با کار نکردن یا کم کار کردن یا علاقه به کار نداشتن است که رو به انحطاط میرود. کشور امروز از شماست، از کارگران است، کشور مال شماست. کشور، دیگر اجانب در آن دخالت ندارند، دیگر اختناقها نیست، دیگر فشارها نیست، دیگر چپاولیها نیست. امروز کشور مال شماست و شما مسئولیت او را مستقیم دارید. اگر در این مسئولیت کوشش نکنید، اگر در این امری که به عهدۀ شماست کوشش نکنید و آن دِیْنی که بر کشور خودتان، بر اسلام دارید ادا نکنید شما مسئول هستید. و چنانچه کوشش کنید و چرخهای مملکت را به راه بیندازید، شما پیش خدای تبارک و تعالی بسیار ارجمند هستید. اسلام برای شما ارج زیاد قائل است، اسلام شما را خُزّان زمین میداند، شما خزانهدار زمین هستید که زمین را شما
باید آباد کنید و از شماست که آباد کنید و برای خود شماست که آباد کنید. باید این مسئولیت را آنطور که میدانید، آنطور که میخواهید، این مسئولیت را به عهده بگیرید و گوش به حرف کسانی که میخواهند نگذارند که این چرخها به راه بیفتد ندهید. آنها به شما علاقه ندارند؛ اسلام عزیز است که برای شما ارج قائل است و برای شما حق قائل است و حقوق شما را به شما رد خواهد کرد. بگذارید اسلام تحقق پیدا بکند، بگذارید ریشههای گندیده استبداد و استعمار فرو بریزد، کنده بشود، بگذارید اشخاصی که میخواهند برای دیگران کار بکنند فلج بشوند.
شما برادران ما هستید، شما عزیزان ما هستید، شما باید این مملکت را اداره بکنید، شما هستید که میتوانید این بار را به منزل برسانید، شما هستید که در کارخانهها میتوانید چرخ کارخانهها را به جنبش درآورید و به راه بیندازید و مملکت را نجات بدهید. شما دهقانان هستید که میتوانید چرخ کشاورزی را به راه بیندازید و فعالیت شماست که کشاورزی را به طور صحیح میتواند عملی کند. شما میدانید که کشاورزی ما را به زمین زدهاند، از بین بردند، حالا بر شماست که بعد از اینکه مملکت مال خود شما شده است و دست اجانب کوتاه شده است، به کشاورزی خودتان ادامه بدهید و مهلت بدهید که دولت به شما کمک بکند و میکند کمک، آنقدری که میتواند کمک میکند. شما برادران کارگر ما هستید؛ در کارخانهها بگذارید چرخ کارخانهها به راه بیفتد تا اینکه این مملکت آباد بشود برای همه، برای شما. شما بگذارید، مهلت بدهید که این کارخانهها به راه بیفتد و چرخ مملکت به جنبش بیفتد و شما همه با ما برادر هستید و ما همه در خدمت شما هستیم. شمایید که میتوانید مملکت را اداره کنید و میتوانید این آشفتگیها را از بین ببرید.
شما میدانید که اینها رفتند و آشفته کردند این مملکت را. شما میدانید که اینها چپاول کردند و رفتند و خزاین ما را تهی کردند و رفتند. حالا باید همۀ ما با هم، یک قشر
تنها نه ـ تمام ـ همه با هم کوشش کنیم و این چرخهای مملکت را راه بیندازیم تا اینکه مملکت ما سر و صورتی پیدا بکند. اسلام برای شما حقوق قائل هست؛ حق همه را خواهد داد. برای همۀ زنها و مردهای کارگر، برای همۀ زنها و مردان دهقان حق قائل است اسلام، و آنها را عزیز میشمارد و حق آنها را به آنها رد خواهد کرد. شما بگذارید که اسلام تحقق پیدا بکند، جمهوری اسلام با احکام نورانی اسلام تحقق پیدا بکند. نگذارید این اشخاصی که میخواهند نگذارند این چرخها به راه بیفتد، میخواهند نگذارند کشاورزی ما تحقق پیدا بکند و کارخانههای ما به راه بیفتد، شما نگذارید اینها یک همچو فعالیتها را بکنند و شما را اغفال کنند. آنها شما را میخواهند اغفال کنند که منافع این مملکت را ببرند، که خزاین این مملکت را ببرند، که آنهایی که میخواهند این خزاین را ببرند، دست آنها باز باشد. شما باید مانع بشوید از این معنا؛ همه باید مانع بشویم از این معنا.
من از خداوند تبارک و تعالی صحت و سلامت همۀ ملت و عظمت اسلام و عظمت ملت و استقلال و آزادی این ملت را خواستارم. همه با هم، دهقان با ما و کارگر با ما و همه با هم به پیش!
والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته