صحیفه امام خمینی (س)
- عنوان رویارویی با توطئۀ گروهکها برای انحلال ارتش
- محل تهران، مدرسۀ علوی
- مناسبت
- تاریخ
- موضوع رویارویی با توطئۀ گروهکها برای انحلال ارتش
-
حضار
حضار: 150 تن از استادان دانشگاه و جامعۀ اسلامی دانشگاهیان
[بسم اللّه الرحمن الرحیم]
امام: ... غرض این بود که یک روز ـ به نحوی که معلوم شود ـ اعتصاب شکسته[شود]، روز بعد اختیار با خود شماست. اعتصاب دیگر نباشد. یک روز دانشگاه باز بشود و بچهها هم بیایند. و بعد اگر مشکلاتی هست خوب، دیگر اجازه ندهید بیایند تا مشکلاتتان رفع بشود. مقصود من این بود که[اعتصاب]شکسته بشود و خودتان هم اعلام بکنید، رادیو هم بگوید که ما اعتصاب را شکستیم. بعدش البته مشکلات دارد؛ آن مشکلات باید حل بشود.
[نمایندۀ دانشگاهیان: عرض کنم که سه ـ چهار مسئلۀ دیگر هم هست که یادداشت هم شده، من بعداً میدهم خدمتتان. فقط توضیحاً عرض میکنم که یکی راجع به دولت موقت است. اطاعت از دولت واجب هست؛ و خوب، مسلماً ما اطاعت میکنیم ولی بعضی از مسائل هست که قابل دفاع نیست: آیا واجب است که ما حتماً دفاع هم بکنیم؟ یعنی هر دستوری بدهند صددرصد ما اجرا خواهیم کرد منتها گاهی قابل دفاع نیست.]
امام: مقصودتان را بگویید.
[نمایندۀ دانشگاهیان: عرض میکنم خدمتتان که دوستان میگویند این دولت بیشتر جنبۀ ائتلاف ملی دارد تا دولت انقلاب اسلامی.]
امام: عرض میکنم که این دولت یک دولت موقت است برای اینکه رفراندم بکند و مثلاً مجلس مؤسسانی[تشکیل بدهد]مسئلۀ رژیم را تحکیم بکند، بعد دست مردم است
همه چیز. اختیار دست خود مردم است؛ وکلایشان را خودشان تعیین میکنند، وکلا هم خودشان تعیین میکنند دولت را؛ ... مسئلهای نیست که کسی بخواهد تحمیل بکند ... تحمیل در کار نیست. اینکه الآن شده است فقط همین[است]که چون الآن برای انتقال قدرت، محتاج بود که حکومتی در کار باشد والاّ نمیشد؛ برای این ما استفاده کردیم از ولایت شرعی که داریم یا از آرای مردم، و این را قرار دادیم. و اینکه قرار داده شده است نه برای اینکه این حکومت کند تا آخر. در همه جا هم نوشته شده «دولت موقت». «موقت» برای اینکه این کارش منحصر به این است که مجلس مؤسسان را درست کند و مجلس شورا را درست کند؛ و آنها هم اختیارش با خود مردم است. بعد که مجلس مؤسسان را درست کرد، این نمایندگان خود مردم هستند که رژیم را تعیین میکنند. بعد هم مجلس شورا درست میشود؛ مجلس شورا هم نمایندگان خود مردم هستند، آزاد بدون اینکه هیچ کس دخالت بکند، آزاد. مردم خودشان نمایندگانشان را تعیین میکنند و بعد همۀ مقدرات دست خود مردم است، به اعتبار اینکه نمایندگان هم از خود مردمند ... اینطور نیست که اینها حالا بخواهند مملکت را تا آخر اداره بکنند. این جور نیست. حالا از باب اینکه دیگر یک انقلاب است آقا، مسئلۀ انقلابی است. این مسئلۀ انقلابی را نمیشود زود حلش کرد. این را باید بتدریج درست کرد. الآن شما میبینید که تمام این مملکت ما آشفته است؛ یعنی آن دستۀ شلوغکار رفتند، حالا یک دستۀ شلوغکار دیگر پیدا شده! ما باید اینها را علاج بکنیم تا یک قدری آرام بشود. وقتی که آرام شد و مسئله دست خود مردم افتاد و خود مردم اداره کردند مملکت را، دیگر به هیچ کس اشکال نیست. اگر بنا شد که شما خودتان یک وکیلی تعیین کردید، آن شد یک وکیل، آن هم شد یک وکیل، آن هم شد وکیل، این وکلای خود ملت یک دولتی را درست کرده، دیگر این اشکال به کسی نیست؛ خود ملت این کار را کرده، تحمیل نیست در کار. لکن حالا از ناچاری است که ما باید این مسائل اولیه را حل بکنیم ... .
[نمایندۀ دانشگاهیان: شما فرمودید که ما این دولت را تأیید بکنیم. البته آن دستورهایی که در مورد آینده است و باید اجرا بشود اجرا خواهد شد، مسلماً؛ منتها ما میخواستیم مشخص بشود که آیا این
دولت را به صورت دولت اسلامی باید در نظر گرفت؟]
امام:[دولت]اسلامی است این، برای اینکه الآن روی قواعد اسلام باید عمل بشود؛ منتها الآن ما قانون اساسیمان را که درست شده است و تحت مطالعه است،[1]آن را باید[قطعی]بکنیم ... نخستوزیر را من تعیین کردهام؛ من به ولایت شرعی تعیین کردم. وقتی یک[کسی]به ولایت شرعی تعیین شد، یک حکومت شرعی است این. و اینطور هم نیست که ما بخواهیم تا آخر اینطوری رفتار کنیم. این موقت است که اصول اولیه درست بشود، و از ناچاری است. مسئلۀ انقلاب است. مسئلهای است که نمیتوانیم ما الآن یک شدتی به خرج بدهیم، و نمیتوانیم الآن برویم سراغ مطالعات تا افراد ... را پیدا بکنیم. الآن در این حالی که به طور موقت ما داریم عمل میکنیم، الآن نباید اشکال کرد. الآن باید ـ این معنا را باز عرض میکنم ـ که همۀ ما، همۀ شما با هم همدست بشوید و دولت را پشتیبانی بکنیم تا این مسائل اولیه را درست بکند، که مجلس را درست کند. ما الآن رژیممان باز قانونی نیست؛ الآن رژیمی ما نداریم. رژیم سلطنت که رفته؛ رژیم جمهوری اسلامی هم به حَسَب رأی من الآن هست اما به حَسَب نظر دنیا باید با آرای مردم درست بشود. و به آرای مردم میخواهیم مراجعه کنیم برای مجلس مؤسسان، و برای تشکیل یک حکومتی که خود مردم میل دارند؛ حالا آن جمهوری اسلامی را خواستند، نخواستند رژیم شاهنشاهی هم اختیار با خودشان است.
[نمایندۀ دانشگاهیان: منظور ما این است در این چند ماه که این دولت موقت سرِ کار هست اگر اقداماتی انجام داد که توأم با اشتباه بود ...]
امام: اشتباهات را همیشه باید گفت. اشتباهات را کسی نمیتواند[نادیده بگیرد]من که نمیگویم باید هر کسی اشتباه کرد شما تبعیت بکنید! اشتباهات را باید بگویید. همه آزادند در گفتن. بنویسند، بگویند، در روزنامهها بنویسند.
[یکی از حضار: حق انتقاد هست؟]
امام: بله که هست.
[نمایندۀ دانشگاهیان: عرض کنم که مسئلۀ دوم راجع به ارتش است. این ارتش همه میدانیم طوری ساخته شده بود که نظام شاهنشاهی را حفظ بکند، نه برای دفاع از مردم.]
امام: قبل از اینکه شما بفرمایید، این هم حل شد! همین امروز آقای قرنی[2]را من فرستادم آمد اینجا. آقای یزدی[3]هم آمد اینجا؛ که او از دولت باشد، او هم که رئیس[ستاد]. بنا براین شد که در همین هفته این طبقۀ اول[ارتش]را، از سرلشکر به بالا را بیندازند دور. این پایینیها بیایند مشغول کار بشوند. اگر بگویید که ما ارتش نمیخواهیم ـ که همچه چیزی نمیگویید ـ ما ارتش میخواهیم، ما ژاندارمری میخواهیم، ارتش میخواهیم، شهربانی میخواهیم؛ همۀ اینها را میخواهیم. ما باید این طبقۀ اول، امرا و ـ نمیدانم ـ اینهایی که با فساد آمدهاند روی کار و خودشان هم اکثراً ـ البته همه نه، اما اکثراً ـ فاسدند، اینها را درجاتشان را کنار بگذاریم، بازنشستهشان بکنیم. و بعد بیاییم سراغ این پایینیها؛ پایینیها را یک سر و صورتی بدهیم. تا بعد برویم سراغ افراد ببینیم افراد چطوریند. این الحمدللّه حل شد.
[نمایندۀ دانشگاهیان: حاج آقا معذرت میخواهم، از سرهنگ به بالا را تا شاه یکی یکی اینها را نمیشناخته و کثافتکاریشان با خیانتشان مشخص نمیشده، اصلاً به آنها درجه نمیداده.]
امام: عرض میکنم مسائل قضایی یک مسائل شرعی است. مسائل قضایی یک مسائلی است که با ـ مثلاً ـ عصبانیت، با دشمنی، با بدبینی، با اینها نمیشود. یک مسائل قضایی است که ان شاءاللّه یک دادگاه قضایی، همین امشب شاید یا فردا تأیید بشود برای محاکمۀ اینها. اینها باید روی موازین درست بشود. من فرض کنید با یک کسی بد هستم، قاضی نمیتواند به اینکه شما با او بد هستید ترتیب اثر بدهد. آن روی موازین شرعی است که هر کس ثابت شد آدم کشته میکشندش؛ هر که ثابت شد که دزدی کرده[مال]دزدی را از او میگیرند، تعزیرش میکنند حدش میزنند؛ هر که ثابت شد که فلان کار بد
را کرده درستش میکنند. انشاءاللّه این هم الآن در دست اجراست.
[نمایندۀ دانشگاهیان: حاج آقا مسئلۀ خیلی مهم در ارتش این است که ارتش با سیستم کنونی که وجود دارد، یعنی آن روابط و ضوابطی که بین افراد مختلفش هست، دیگر هیچ جنبۀ اسلامی ندارد و نمیتواند برقرار بماند.]
امام: اینطور نیست که اشخاص نباشند، اشخاص مُسْلم نباشند؛ اشخاص درجات پایین دیگر به آن فساد نیستند که آن بالاییها بودند. فسادْ هر چی بود مال آن طبقات اول بود. این طبقۀ پایین آن فساد را ندارد. الآن نمیشود آقا ما بگوییم که ارتش برود ... ما[باید]این ارتش را به یک صورت نگهش داریم. آن طبقۀ اول را بیرون کنیم. طبقات اول، از سرلشکر به بالا بیرون بروند؛ و بعد این طبقات پایین را یک سازمانی به آنها بدهند. بعد برویم سراغ افراد ببینیم اگر یک فرد غیرصالح است کنار بزنیم، فرد صالح جایش بگذاریم. این مسئلهای نیست که حلش بزودی[باشد]؛ مثلاً همین امشب مثلاً شاه رفته، فردا همۀ کارهای ما درست بشود! همۀ کارها را خراب کردهاند و رفتند. حالا شما باید این خرابیها را آبادش کنید.
[نمایندۀ دانشگاهیان: نظرتان در مورد اینکه ما یک ارتشی ملی را سازمان بدهیم چیست؟ به جای اینکه این ارتش را بیاییم زحمت بکشیم باز بودجه برایش بگذاریم؟]
امام: این تدریج میخواهد؛ عرض میکنم تدریج میخواهد آقا. این نمیشود الآن ما بگوییم ارتشی که نظام دیده و نظم دیده کنار برود، ارتشی بینظام میخواهیم! نمیشود این، باید بتدریج بشود. باید[نیروی مردمی]درست نظام پیدا بکند، بعد تبدیل بشود آن ارتش به این ارتش. اما همین طوری نمیشود این کار را کرد.
[نمایندۀ دانشگاهیان: حاج آقا نظام بر مبنای ترس ...]
امام: آقا! من خواهش میکنم از شماها که آن تندی جوانیتان را یک قدری کنار بگذارید ... من خودم هم جوان بودم! یک توقعاتی جوانها دارند که این توقعات از باب آن انرژی که در آنها هست، از باب آن قدرتی که در آنها هست، میخواهند همۀ مسائل یک شبه حل بشود. اینطور نیست مسائل. مسائلْ اشکالدار است، مشکل است الآن. الآن
هر جای مملکت دست بگذاری آشوبی است؛ مقدم است بر همۀ کارها که این آشوب رفع بشود. این آشوب باید با قوای انتظامی، با زمینۀ قوای ملی ـ اینها با هم ـ حل بشود. ما هم که الآن یک قوای ملیِ نظام دیده که نداریم؛ قوای ملی چریکی است. این قوای ملی چریکی الآن دارند کار هم میکنند؛ خیلی هم خوب کار میکنند. اینها را باید با قوای انتظامی و ژاندارمری ـ همۀ اینها ـ همدست بکنیم برای کوبیدن اینهایی که دارند خرابکاری میکنند. آن خرابکارها را کنار بگذاریم و یک قدری آرامش پیدا بکند مملکت؛ بعد برویم سراغ آن مسائل بعدی.
[نمایندۀ دانشگاهیان: حاج آقا معذرت میخواهیم، آنچه که مطرح هست افرادی هستند در ارتش ...]
امام: سازمان هست. سازمان درست میشود. سازمان ارتش آن وقتی که بوده است،[پیوسته]«شاهنشاه» «شاهنشاه» میکرد. این تمام شد. دیگر کلمۀ «شاهنشاه» رفت! وقتی کلمۀ «شاهنشاه» رفت، دیگر مسئله نیست که حالا صبح تا شب بخواند «شاهنشاه»! تمام شد این معنا. این مسئله از کلۀ سربازها هم بیرون میرود. این مسائل یک قدری مهلت لازم دارد. یک قدری باید با تأنی انجام بگیرد. نمیشود یک مسئلهای که انقلابی است ما بگوییم فوراً انقلاب جلو برود، خراب کند و جلو برود؛ چنانچه شد و بحمداللّه انقلاب ایران بهترین انقلابهایی بود که در دنیا واقع شد؛ یعنی ضایعات کم[داشت]. و آن چیزی که ما بردیم، رژیم شاهنشاهی 2500 ساله یا بیشتر را از بین بردید. دست آنها هم از آن کوتاه کردید؛ دست همۀ اجانب را کوتاه کردید از مملکتتان. این آن چیزی است که بردید. ضایعهای که دادید، البته یک هزار نفری هم ما کشته دادیم. در سایر انقلابات اینقدر کشته میدادند، خرابی میشد. ما نباید توقع داشته باشیم که یک انقلابی بشود و آرام باشد و ... ما باید اسم این را «انقلاب سفید» بگذاریم، نه انقلاب شاهنشاهی را. این انقلابِ واقعاً «سفید»، این انقلاب ملی ایران بود که با یک بیست و چهار ساعت یک شاهنشاهی را از بین برد و تمام را به هم ریخت. اما حالا به هم ریخته است این. به هم ریختگی را بخواهید منسجمش کنید وقت لازم دارد. حالا به ما قول دادهاند در همین هفته راجع به ارتش تنظیمش درست بشود. و چیزهای دیگر هم ان شاءاللّه کم کم
امیدواریم درست بشود. خداوند همهتان را حفظ کند؛ موفق باشید.
... اجازه بدهید که من یک خورده استراحت کنم. من خسته شدم. انشاءاللّه یکوقت دیگر ... همه با هم دست به هم بدهید برای ساختن. خراب است، زلزله زده است این مملکت! مملکتی که زلزله زده است، همه باید دست به هم بدهند و این مملکت را آبادش بکنند. دست به هم بدهید همه با هم. همه مسئولید، همه مسئولیم. باید دست به هم بدهید. انشاءاللّه خداوند همهتان را حفظ بکند.