صحیفه امام خمینی (س)

  • عنوان اسلام، جوابگوی نیازهای بشر
  • محل پاریس، نوفل‏لوشاتو
  • مناسبت
  • تاریخ
  • موضوع اسلام، جوابگوی نیازهای بشر
  • حضار حضار: جوانان فرانسوی (دختران و پسران)[169]

[بسم‏اللّه‏ الرحمن الرحیم]

ترسیم دورنمای حکومت اسلامی

من امیدوارم که حکومت اسلامی در ایران تشکیل بشود، و از مزایایی که در حکومت اسلام هست بر بشر روشن بشود تا بشریت بفهمد که دین اسلام چه دینی است؛ و در روابط بین حکومت و ملتها چه روابطی است و در طرز اجرای عدالت چه نحوی است، و شخص اول مملکت با رعیت چه جور فرقی دارد در زندگی. اگر چنانچه بعضِ از مزایای اسلام را مردم بفهمند، امید این است که همه رو به اسلام بیاورند.

حکومت اسلام و شخص اول، که خلیفه است بر مسلمین و به منزلۀ سلطان است نسبت به مسلمین، زندگی عادی‏اش از افراد طبقۀ سه پایین‏تر و با مردم، با همین طبقۀ فقرا، همدرجه در زندگی هستند؛ و عدالت اجتماعی و عدالتهایی که اجرا می‏کند اسلام به مصلحت تمام طبقات، سابقه در بشر ندارد. حکومت اسلام مثل حکومتهای دیگر از قبیل سلاطین، از قبیل رؤسای جمهوری نیست. حاکم اسلام حاکمی است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه می‏آمد جلوس می‏کرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع می‏کردند؛ و طوری بود اجتماعشان که کسی که از خارج می‏آمد نمی‏فهمید که کی رئیس مملکت است و کی

صاحب‏منصب است و کی از فقراست. لباسْ همان لباس فقرا و عشرتْ همان عشرت فقرایی. و در اجرای عدالت طوری بود که اگر چنانچه یک نفر از پایین‏ترین افراد ملت بر شخص اول مملکت، بر سلطان، بر رعیت ادعایی داشت و پیش قاضی می‏رفت، قاضی شخص اول مملکت را احضار می‏کرد و او هم حاضر می‏شد؛ و اگر چنانچه حکم برخلاف او می‏کرد تسلیم بود.

و مع‏الاسف بر بشر، حتی بر خودِ مسلمین، مزایای اسلام مخفی است و دست ستمکارها و نفت‏خوارها نگذاشته است که اسلام به آنطوری که هست پیش مردم روشن بشود. اگر چنانچه اسلام به آنطوری که هست پیاده بشود و اجرا بشود، امید آن را داریم که تمام بشر در تحت لوای اسلام بیرون بیاید؛ تمام مکتبها شکست بخورد. مع‏الاسف نگذاشتند که اسلام را بشناسند مردم. گاهی اسلام را به صورتِ، به وصفِ «ارتجاع» تعبیر کردند و گاهی به خشونت تعبیر کردند و گاهی به اینکه چیزی که در هزار و چند صد سال پیش از این بوده است حالا نمی‏تواند اداره کند. تمام اینها تبلیغات است. و شواهد زنده در متن اسلام است که این مسائل اینطور نیست که مبلغین سایر ملل برای اسلام گفته‏اند.

ما به دنبال اسلام اصیل هستیم

ما می‏خواهیم اسلام را ـ لااقل حکومتش را ـ به یک نحوی که شباهت داشته باشد به اسلام اجرا بکنیم تا شما معنی دموکراسی را به آنطوری که هست بفهمید، و بشر بداند که دموکراسی که در اسلام هست با این دموکراسیِ معروف اصطلاحی که دولتها و رؤسای جمهوری و سلاطین ادعا می‏کنند بسیار فرق دارد. قوانین الهی طوری نیست که بشود با این مجالس دربارۀ آن ـ ولو اجمالاً ـ توضیح داد لکن یک نمونۀ کوچکی را اینجا من اظهار می‏کنم. قوانین اسلام یک قوانینی است که برای اشخاص هست، فرد فرد بشر، روابطی که هر فرد بشر با خدا دارد، روابطی که هر فرد بشر با پیغمبر اسلام دارد، با حکومت دارد، روابطی را که هر فرد با فرد دیگر باید داشته باشد، روابطی که هر فرد با غیر ملت خودش باید داشته باشد ـ کلیۀ روابطی که امکان دارد بین یک بشر با افراد دیگر بشر یا جوامع بشری باشد ـ در اسلام مطرح است و حکم دارد. این احکامْ بسیاری راجع

به روابط بشر با خداست؛ همان طوری که حضرت مسیح ـ سلام‏اللّه‏ علیه ـ همین بُعد (آنطوری که حالا به حسب مذهب مسیح معلوم است) همین بُعد از بشریت را تحت نظر آورده است؛ فقط روابط مابین خدا و خالق را منظور داشته است. در اسلام به طور کامل این مطلب حکم دارد، احکام بسیار زیاد دارد و علاوه بر این، روابط دیگری هست و احکام دیگری هست که این احکام[نیز]راجع به افراد است. و کیفیت، از اوّلی که متولد نشده است یک فرد؛ یک احکامی برای توطئۀ[1]تولد یک فرد صحیح، سالم، مهذب. و در حالی که ازدواج حاصل می‏شود بین شوهر و زن؛ و قبل از ازدواج ـ برای انتخاب همسر؛ و در زمان ازدواج و در زمان معاشرت زوجیْن با هم؛ در زمانِ حمل؛ در زمان شیر دادن بچه؛ زمانی که بچه در دامن مادر باید تربیت بشود؛ زمانی که بچه در پیش معلمهای اول باید تربیت بشوند ـ تمام اینها در اسلام حکم دارد و برای تربیت یک بشر قوانین دارد. و علاوه بر اینها، مذهب اسلام مثل مذهب مسیح نیست که راجع به حکومت و راجع به ادارۀ مملکت دستوری نداشته باشد یا اگر داشته باشد به مسیحیین نرسیده باشد. اسلام حکومت دارد، و حکومتش همان نحوی که حکومتهای دیگری هست و تشکیلات دارد، تشکیلات دارد لکن تشکیلاتی که تمامش بر مبنای عدالت است. روابط حکومت با رعیت، با اصناف رعیت، روابط رعیت با حکومت، روابط حکومت با مذاهب اقلیت، روابط مردم جامعه با اقلیتها، روابط حکومت با حکومتهای دیگر، روابط خود جامعۀ اسلامی با جوامع دیگر ـ تمام اینها قوانین دارد. و من نمی‏توانم که قوانین اسلام را اینجا برای شما تشریح کنم ـ حتی اجمالش را. ان شاءاللّه‏ اگر چنانچه به شما خداوند توفیق عنایت کند و وارد اسلام بشوید، بتدریج این مسائل را هر کدام اهلش باشید خواهید فهمید.

 

1 ـ فراهم ساختن مقدمات.