دیوان شعر امام خمینی
گُلزارِ جان
- با که گویم غم دل، جُز تو که غمخوار منی
- همه عالم اگرم پُشت کند، یار منی
- دل نبندم به کسی، روی نیارم به دری
- تا تو رؤیای منی، تا تو مددکار منی
- راهی کوی توام، قافله سالاری نیست
- غم نباشد، که تو خود قافله سالار منی
- به چمن روی نیارم، نروم در گُلزار
- تو چمنزار من استیّ و، تو گُلزار منی
- دردمندم، نه طبیبی، نه پرستاری هست
- دلخوشم، چون تو طبیب و تو پرستار منی
- عاشقم، سوختهام، هیچ مددکاری نیست
- تو مددکارِ منِ عاشق و دلدار منی.
فروردین 1366