دیوان شعر امام خمینی
خِرقهی فقر
- بر در میکدهام دستفشان خواهی دید
- پایکوبان، چو قلندرمنشان خواهی دید
- باز سرمست، از آن ساغر می، خواهم شد
- بیهُشم مسخرهی پیر و جوان خواهی دید
- از در مدرسه و دیر، بُرون خواهم تاخت
- عاکف سایهی آن سرو روان خواهی دید
- از اقامتگه هستی به سفر خواهم رفت
- به سوی نیستیم رختکشان خواهی دید
- خرقهی فقر، به یکباره تُهی خواهم کرد
- ننگ این خرقهی پوسیده، عیان خواهی دید
- باده از ساغر آن دلزده خواهم نوشید
- فارغم از همه ملک دو جهان خواهی دید[1]
بهمن 1365
1
- در بحبوحهی بمبارانها و موشکبارانهای تهران، حجتالاسلام جناب آقای محمد علی انصاری، ضمن تقدیم گزارش وزارت اطلاعات مبنی بر توطئهی زود هنگام حملهی دشمن به جماران، ملتمسانه خواهش میکند که امام(س) اجازه دهند از ایشان محافظت شود، معظَمٌ له در پاسخ این غزل شورانگیز و عارفانه را، بر حاشیهی برگهی گزارش، مرقوم میفرمایند!