پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

ششمین جلسه از سلسله جلسات فقه پژوهی مؤسسه مفتاح کرامت قم؛

مهریزی: «عدالت» بیرون از اخلاق، محقق نمی‌شود

مهدی مهریزی، عضو هیأت علمی دانشکده علوم حدیث، گفت: من تا زمانی، معتقد بودم که عدالت، کف دینداری است و اخلاق سقف آن، و فکر می‌کردم که زندگی‌های دینداری با رعایت حقوق و حریم‌ها شروع می‌شود و اوجش اخلاق است که چیزی بالاتر از عدالت، شمرده می‌شود. اما از چند ماه پیش بدین‌ سو یک برداشت دیگری دارم مبنی بر اینکه «عدالت» بیرون از اخلاق، محقق نمی‌شود؛ یعنی عدالتی که خودش یک ارزش است، اگر پیش از آن، اخلاق و خصلت‌های اخلاقی نباشد، تحقق نمی‌یابد. به نظرم این هم قابل تأمل است و من به‌عنوان یک احتمال دیگر درباره رابطه این دو هدفی که ذکر شده، این‌گونه گمان می‌کنم.

عضو هیأت علمی دانشکده علوم حدیث با اشاره به اینکه اخلاق نسبت به برخی مسائل تقدم دارد، گفت: من تا زمانی، معتقد بودم که عدالت، کف دینداری است و اخلاق سقف آن، و فکر می‌کردم که زندگی‌های دینداری با رعایت حقوق و حریم‌ها شروع می‌شود و اوجش اخلاق است که چیزی بالاتر از عدالت، شمرده می‌شود. اما از چند ماه پیش بدین‌ سو یک برداشت دیگری دارم مبنی بر اینکه «عدالت» بیرون از اخلاق، محقق نمی‌شود؛ یعنی عدالتی که خودش یک ارزش است، اگر پیش از آن، اخلاق و خصلت‌های اخلاقی نباشد، تحقق نمی‌یابد. به نظرم این هم قابل تأمل است و من به‌عنوان یک احتمال دیگر درباره رابطه این دو هدفی که ذکر شده، این‌گونه گمان می‌کنم. با اتفاقاتی که در عالم می‌افتد و آنچه در پیرامون خود می‌بینیم و انسان‌های عادلی که بعدا دچار لغزش‌های بزرگ می‌شوند، برداشت دوم را بر برداشت نخست، ترجیح می‌دهم. 

به گزارش جماران، حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی مهریزی در ششمین جلسه از سلسله جلسات فقه پژوهی مؤسسه مفتاح کرامت قم به ارائه نظریه خود با عنوان «نظریه تقدم اخلاق» پرداخت و گفت: نکته نخست این است که بحث در «نظریه تقدم اخلاق» یک بحث عام است؛ لذا ابتدا فهم و هدف خود را از آن، توضیح می‌دهم. من اخلاق را به همان معنایی که در کتب حوزوی است، معنا می‌کنم؛ یعنی آن را همان خصلت‌های درونی می‌دانم که به مرور زمان در انسان، شکل می‌گیرد و منشأ افعال خوب یا بد می‌شود. ممکن است امروزه در بحث‌های دانشگاهی، مثل اخلاق و فلسفه اخلاق، تعاریف دیگری از آن ارائه گردد، ولی منظور من همان است و با همان تعریف و توضیح، آن را دنبال می‌کنم. 

عضو هیأت علمی دانشکده علوم حدیث با اشاره به اینکه ارتباط بین اخلاق و چیزهای دیگر را در دو سطح ثبوتی و علوم و دانش‌ها می‌توان مطرح کرد، افزود: گاهی می‌خواهیم علم اخلاق را با علم فقه یا کلام بسنجیم که از آن به مقام اثبات، تعبیر می‌کنم، ولی یک مرحله هم مرحله پیشین است که باید ببینیم در مقام ارزش‌ها و واقعیت‌ها، آن خصلت‌های اخلاقی با امور دیگر چه نسبت و رابطه‌ای دارد؛ یعنی اخلاق با ایمان، دانش انسان‌ها، کردار انسان‌ها و تفکر آن‌ها. من می‌خواهم بحث در این سطح، مطرح کنم و مقدم است و تأثیراتی هم در آنجا دارد؛ لذا بحث نظریه تقدم اخلاق را در این عرصه، ذکر می‌کنم و بدین‌منظور، هشت قلمرو را برای آن در زندگی فردی و اجتماعی بر می‌شمارم که به گمانم، اخلاق در آن‌ها تقدم دارد. البته معنای تقدم را هم ذکر می‌کنم. 

وی با بیان اینکه اخلاق نسبت به برخی مسائل تقدم دارد، تصریح کرد: اگر خصلت‌های اخلاقی در انسان‌ها نباشد و شکل نگرفته باشد، نه ایمان می‌تواند محقق شود؛ نه اندیشه می‌تواند خوب باشد و نه دانش و تصمیم‌گیری‌ها می‌توانند به درستی، صورت بندند و نه کردار آدمی سالم خواهد بود. در عرصه‌های تعلیم، داوری و مدیریت و سیاست نیز وضعیت به همین‌گونه است. ارزش‌هایی که در زندگی داریم، یک سطح نیستند، بلکه لایه‌های مختلفی دارند؛ یعنی ایمان، تفکر و اندیشه، تصمیم گیری و علوم، همه دارای لایه‌های گوناگون هستند. در واقع اگر قائل به تقدم وجودی شویم، ممکن است نسبت به یک لایه، تقدم وجودی داشته باشد اما نسبت به یک لایه دیگر، تقدم ارزشی و نسبت به لایه‌ای دیگر، تقدم کارکردی داشته باشد. پس به این نکته هم باید توجه کرد که ارزش‌های وجودی انسان همانند خود او دارای لایه‌ها و ساحت‌های گوناگونی است و هر ساحت نیز لایه‌های مختلف طولی دارد.

مهریزی تأکید کرد: ما معمولا برخی آیاتی که قرآن درباره پیامبران ذکر کرده را توجیه می‌کنیم و می‌گوییم که این‌ها برای تعلیم و آموزش به دیگران است. این تفسیر هم به نوعی، درست است که از مقامی بالاتر، یک‌سره به پیامبران تذکر داده می‌شود تا مراقب باشند. عتاب‌هایی که خدا به پیامبران کرده از این دست موارد هستند. ممکن است مثل مرحوم سید مرتضی و اقرانش در عصر خودش «تنزیه الانبیاء» بنوسیم، ولی من می‌گویم این‌ها تصحیح القرآن است نه تنزیه الانبیاء، چون کتابی فصیح و بلیغ است. قرآن به چه منظور، از این امور خبر می‌دهد؟ قرآن می‌خواهد آن بت شکسته شود و کسی این شخصیت‌ها را به جای خدا و امور مقدس ننشاند. طبیعی است که وقتی چند کرامت از کسی ببیند، به او چهره مقدس می‌دهد؛ چنان‌که امروز هم فراوان دیده می‌شود کراماتی برای دیگران ساخته می‌گردد. این تشرهای قرآن بدین‌انگیزه ذکر شده است. یک توجیه، توجیه مأنوس طلبگی است که بگوییم برای تعلیم است، اما یک نظریه هم می‌گوید خدا این موارد را یادآوری می‌کند تا مردم، توجه داشته باشند و الا ممکن است دچار لغزش شوند.

وی افزود: به نظرم شواهد برون‌دینی هم کم نیستند؛ لذا در اینجا به نمونه‌هایی از آن، اشاره می‌شود. گمان ما بر این است که رذیلت‌های اخلاقی، مانند حسودی به بچه‌ها اختصاص دارد، در حالی که همه گرفتاری‌های عالم ریشه در این خصلت‌های اخلاقی دارد. مثلا سفیر انگلیس در نامه‌ای می‌نویسد «این دشمنی شخصی ترامپ با اوباما بود که موجب برخی از رفتارهای او شد». در خاطرات خلیل ملکی، به‌آزین و احسان طبری هم بارها گفته شده که حسادت موجب شد این حزب از هم بپاشد. در خاطرات سپانلو آمده که حسادت میرشکاک و دیگران به شاملو موجب برخوردهای نادرست با او گردید. همه این‌ها از «حسادت» حکایت می‌کند؛ یعنی با نگاهی در اصناف مختلف سیاسیون، روشن‌فکران، ورزش‌کاران و غیره می‌توان به ردپای این رذیله اخلاقی، برخورد کرد. مرحوم امام نیز در این زمینه می‌فرماید: «دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. همه‌تان، همه ما از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خداست؛ ما برای مصالح اسلام، دعوا می‌کنیم. خیر؛ مساله این حرف‌ها نیست. من را نیم شود بازی داد. دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا می‌کنند، همه برای خودشان است». 

عضو هیأت علمی دانشکده علوم حدیث ادامه داد: یک جمله هم از «ویکتور فرانکل» خوانده‌ام. وی چون یهودی بود، دو سال در زندان نازی‌ها گرفتار بود. او روان‌شناسی معناگرا را مطرح می‌کند و این روز‌ها هم در کانال‌ها به نقل از او دست‌به‌دست می‌شود که تحت عنوان «نامه به معلمان» گفته است: «چشمان من چیزهایی دیده است که چشم هیچ انسانی نباید ببیند. من اتاق‌های گازی را دیدم که توسط بهترین مهندسین، طراحی می‌شدند. من پزشکـان مـاهری را دیدم که کودکـانی معصوم و بی‌ گناه را به راحتی مسموم می‌کردند. من پرستارانی کاربلد را دیدم ‌که انسان‌ها را با تزریق یک آمپول به قتل می‌رسانند. من فارغ‌ التحصیلان دانشگاهی را دیدم که می‌توانستند انسان دیگری را در آتش بسوزانند و مجموع این دلایل مرا به آموزش، مشکوک کرد. از شما تقاضا می‌کنم که تلاش کنید قبل از تربیت دانش‌آموزانتان به‌عنوان یک دکتر یا یک مهندس، از آن‌ها یک انسان بسازید تا روزی تبدیل به جانوران روانی دانشمند نشوند. پزشک یا مهندس شدن کار چندان دشواری نیست و هرکسی می‌تواند با چند سال تلاش به آن برسد؛ اما به دانش‌آموزان خود بیاموزید که بهترین و بزرگ‌ترین ثروت هر کدام از آن‌ها «انسانیت» است». 

وی در خصوص «نسبت بین اهداف بعثت در قرآن و حدیث پیامبر(ص)»، اظهار داشت: قرآن هدف بعثت پیامبران را «لیقوم الناس بالقسط» ذکر می‌کند و پیامبر(ص) طبق حدیث متواتر می‌فرماید: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»؛ یعنی هدف از بعثت خویش را مکارم اخلاق، معرفی می‌کند. اما بین این آیه و این روایت، چه نسبتی است؟ پیامبر(ص) هدف بعثت را اخلاق می‌داند و خدا آن را عدالت، معرفی می‌کند. من تا زمانی، چنین معنا می‌کردم که عدالت، کف دینداری است و اخلاق سقف آن، و فکر می‌کردم که زندگی‌های دینداری با رعایت حقوق و حریم‌ها شروع می‌شود و اوجش اخلاق است که چیزی بالاتر از عدالت، شمرده می‌شود. اما از چند ماه پیش بدین‌ سو یک برداشت دیگری دارم مبنی بر اینکه «عدالت» بیرون از اخلاق، محقق نمی‌شود؛ یعنی عدالتی که خودش یک ارزش است، اگر پیش از آن، اخلاق و خصلت‌های اخلاقی نباشد، تحقق نمی‌یابد. به نظرم این هم قابل تأمل است و من به‌عنوان یک احتمال دیگر درباره رابطه این دو هدفی که ذکر شده، این‌گونه گمان می‌کنم. با اتفاقاتی که در عالم می‌افتد و آنچه در پیرامون خود می‌بینیم و انسان‌های عادلی که بعدا دچار لغزش‌های بزرگ می‌شوند، برداشت دوم را بر برداشت نخست، ترجیح می‌دهم. 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
1 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.