روزهایی که یک برگ از تقویم را به خود اختصاص می دهند، هر کدام فلسفه ای دارند که اگر به آنها پرداخته شود، اهمیت و جایگاهشان بیشتر در ذهن نقش می بندد و خود را می نمایاند. یکی از این روزها، روز ارتش است که از جایگاه ویژه ای نیز برخوردار است.
جماران ـ منصوره جاسبی: در تقویم جمهوری اسلامی به مناسبت های مختلف روزهایی نام گذاری شده است. یکی از این ها روز بیست و نهم فروردین ماه است که به نام ارتش مزین شده است اما اینکه چرا چنین روزی جای خودش را در تقویم باز کرده است، نیاز به بیانی دقیق تر پیدا می کند که در مطلب زیر به آن پرداخته شده است:
رویکرد اساسی امام خمینی(س) به ارتش در آستانه انقلاب در مصاحبه با روزنامه فرانسوی لوژورنال در تاریخ هفتم آذرماه 57 چنین انعکاس یافت: « سربازان و افسرانی که با مردم پیوند دارند و خود آنان از وجود رژیم شاه رنج می برند دیر یا زود به مردم می پیوندند.» (صحیفه امام، ج 5، ص 136) امام همچنین پیش از آن در مصاحبه با روزنامه «السفیر» در دوم آذر ماه 57 اعلام کرد: «طبق اخباری که به ما می رسد حوادثی در ارتش اتفاق افتاده و می افتد که نشانه بیداری آنهاست و ما مطمئنیم که دیر یا زود به ندای ملت پاسخ برادرانه خواهند داد.» (صحیفه امام، ج 5، ص81- 82) پیش بینی امام به وقوع پیوست و نیروهای تحول یافته ارتش به تدریج به انقلاب و مردم پیوستند و پایه های حکومت شاه را متزلزل و آماده فرود آمدن آخرین ضربات از جانب انقلابیون و مردم کردند.
راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا در سراسر کشور تقریباً بدون درگیری به پایان آمد، جز در شهر اصفهان که به کشتار وسیع انجامید. تیمسار ناجی فرماندار نظامی نتوانست تاب بیاورد و فرمان آتش را صادر کرد...
کشتار مردم، اوضاع شهر را آشفته کرد. درگیری به نجف آباد هم سرایت کرد و حتی تا چند روز بعد از عاشورا هم ادامه یافت. شکاف در صفوف ارتشی ها بعد از این حادثه شدت یافت. در تبریز در روز 17 آذر دو واحد ارتشی از تیراندازی امتناع ورزیده و به صف مبارزین پیوستند. فرار از سربازخانه ها شروع شد. پیام امام خطاب به نظامیان در شعارهای مردم در روزهای تاسوعا و عاشورا متبلور بود. شعار «برادر ارتشی، چرا برادر کشی» در تمام تظاهرات شنیده می شد. نشاندن گل در لوله تفنگ سربازان، آنها را از درون دگرگون ساخته و همین امر نگرانی امرای ارتش را از عکسالعمل این دگرگونی ها بر خود و بر جان خود باعث گشت. (خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 85-86)
همان طور که در کتاب خاطرات مرحوم صادق طباطبایی نیز به آن اشاره شده است، در تاریخ انقلاب اسلامی و در مراحل نهایی نزدیک به پیروزی، صحنه های شورانگیزی به ثبت رسید که نشان می داد مردم در تظاهرات خیابانی خود، شاخه های گل به نیروهای نظامی هدیه می دهند و اشک شوق و محبت در سیمای آنان نسبت به مردم نمایان می شود؛ همچنین جوانان برومند خانواده های مسلمان و اغلب مستضعف ایرانی که بدنه اصلی ارتش شاهنشاهی را تشکیل می داد، به ندای آسمانی رهبر انقلاب لبیک گفت و در نتیجه هم صدا و همراه با امت در براندازی رژیم ستمشاهی و ستیز بی امان با دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برخاست و به عنوان نخستین بازوی توانمند نظامی انقلاب برای تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران تلاش های خستگی ناپذیر و مستمری را با فداکاری و ایثار و در ابعاد مختلف آغاز کرد. امام حتی پیش از این پیوستن نیروهای ارتش به مردم معتقد بود که بدنه اصلی و عمومی ارتش مثل بدنه سایر اقشار، به دلیل مسلمان بودن، از سلامت و اعتقادات درست برخوردار است و باید حساب عموم سربازان، افسران و درجه داران ارتش را که اکثریت آن سازمان نظامی را تشکیل می دهند، از حساب سران اندک ارتش که مزدور شاه و نوکر بیگانه اند، جدا کرد. علاوه بر این، ایشان اعتقاد داشت که همین مسلمان بودن و سالم بودن بدنه کلی و عمومی ارتش، این نتیجه ناگزیر را دارد که این سازمان نظامی در هر بزنگاهی، بر خلاف انتظار شاه و اربابانش، به جای حمایت از شاه و معدود افرادی که اطرافش قرار دارند، در نهایت به سمت ملت و به سمت دفاع از میهن و دین می رود.
چندی بعد انقلاب اسلامی به ثمر نشست و دشمنان کمین کرده انقلاب از جمله گروه هایی با تفکرات مارکسیستی و به ظاهر ضد امپریالیستی شعار « انحلال ارتش » را سر دادند و به تبعیت از آنان، دوستان نا آگاه نیز این نغمه شوم را سر دادند و ارتش در حساس ترین شرایط حیات خود قرار گرفت. هدف اصلی از طرح این شعار، جلوگیری از انسجام و قدرت گرفتن ارتش و فراهم شدن زمینه های ضعف و تزلزل در نظام نوپای اسلامی و در نهایت فروپاشی و انهدام آن بود. مخالفان ارتش، همواره از غیر قابل اعتماد بودن ارتش، روحیه شاهنشاهی داشتن افراد آن، ناکارآمد بودنش و... سخن می گفتند و اظهار می کردند که چاره ای غیر از انحلال آن وجود ندارد.
اینجا بود که امام به عنوان بزرگ ترین حامی ارتش پای در میدان نهاد و در مقابل طرح شعار انحلال ارتش به شدت ایستادگی و مخالفت و نقشه شوم دشمنان انقلاب را نقش بر آب کرد و طی پیامی، با قاطعیت هرچه تمام تر، ضرورت حفظ ارتش را اعلام و برای انسجام، یکپارچگی و وحدت ارتش، فرمان تاریخی و مهمی را صادر فرمودند و روز 29 فروردین را روز ارتش نامگذاری کردند:
"بسم اللَّه الرحمن الرحیم
26 فروردین 58/ 17 جمادى الاولى 99
ملت شریف و مبارز ایران- وفقهم اللَّه تعالى
با اهداى سلام و سپاس از مجاهدات خستگى ناپذیر شما ملت شجاع که اهداف مقدس اسلام را تا آستانه پیروزى رساندید و دست خیانتگران داخلى و خارجى را با خواست خداى بزرگ قطع کردید، لازم است به تذکرات زیر توجه نمایید:
1- روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام مى شود. ارتش محترم در این روز در شهرستان هاى بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانى خود را از جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ایران و حضور خود را براى فداکارى در راه استقلال و حفظ مرزهاى کشور اعلام نمایند.
2- ملت ایران موظفند از ارتش اسلامى استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامى است، و ملت شریف لازم است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانى خود را از آن اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامى که حافظ استقلال و نگهبان مرزهاى آن است جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید براى حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدین خاتمه دهیم.
3- افراد ارتش موظفند در داخل ارتش حفظ نظم و سلسله مراتب و ضوابط را بکنند. توجه ننمودن به این مسائل موجب ضعف ارتش اسلامى مى شود و نظام را از هم مى پاشد. سربازان و درجه داران و افسران موظفند سلسله مراتب را حفظ و مراعات کنند؛ چنانچه رؤساى فوق موظفند با ارتش به طور محبت و برادرى رفتار نمایند و از دیکتاتورى که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند. ارتش اسلامى باید با حفظ سلسله مراتب و نظام صحیح اسلامى و اطاعت کامل زیردست از ما فوق و رعایت کامل ما فوق از زیردست، اداره شود. تخلف از این امر ضد انقلاب است و مورد مؤاخذه خواهد بود.
4- افراد خارج از ارتش حق ندارند در امر ارتش دخالت کنند و ارتشى را در داخل ارتش یا خارج بدون مجوز دستگیر کنند. اگر شکایتى دارند یا اطلاع از مجرمیت کسى دارند، روى موازین شرعى و قانونى رسیدگى خواهد شد. دخالت بیجا در داخل ارتش موجب ضعف آنان مى شود و مخالف انقلاب اسلامى است.
5- این قشر از ارتش که در خدمت اسلام و ملت هستند و وفادارى خود را از جمهورى اسلامى اعلام نمودند، اگر خداى نخواسته در رژیم طاغوتى خلاف و گناه صغیره کردهاند، با برگشت به سوى خداى تعالى و جمهورى اسلامى مورد عفو خداوند رحمان و عفو ملت شریفند، و این جانب نیز آنان را عفو کردم. امید است آنان با دلگرمى و اعتماد به خدا و ملت شریف به خدمت خود صادقانه ادامه دهند و با قدرت در پادگان هاى خود مستقر شوند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و هدایت جوانان فریب خورده اى را که مى خواهند در صفوف مسلمان ها تفرقه بیندازند خواستارم، و هوشیارى ملت را در مقابل توطئه هاى غیر اسلامى امیدوار. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
ایشان بعدها هم به این نقشه های مخالفان اشاره کرده و فرموده اند: «یک وقت صحبت می کردند که این ارتش طاغوتی است و مال رژیم سابق است و اینها قابل اینکه لشکر اسلام باشند قابل این نیستند و اینها بایداصلش منحل بشود.» (26/8/1359) (صحیفه امام، ج13، ص347)
.